0

 

جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره

جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره، از آثار ارزنده آقاى ورنِر اِند (متولد ۱۹۳۷م) است که آن را حجت‌الاسلام رسول جعفریان (متولد ۱۳۴۳ش) از زبان انگلیسى به زبان فارسى ترجمه و با مقدمه و افزودن چند پیوست منتشر کرده است. در این اثر، پیدایش و تاریخ و همچنین وضعیت فعلى شیعیان مقاوم و مظلوم «نخاوله» در عربستان سعودى مورد بررسى دقیق و مستند قرار گرفته است.

این کتاب از مقدمه مترجم، متن مقاله و چند پیوست به ترتیب ذیل تشکیل شده است: ۱٫ مصاحبه با شیخ محمد على عمرى، ۲٫ حجاج ایرانى و شیعیان نخاوله، ۳٫ گزارشى از وضعیت تشیع در مدینه، ۴٫ وضعیت شیعه در عربستان.

درباره روش و محتواى این اثر چند نکته گفتنى است:

  1. مترجم در مقدمه یادآور شده است که: طى سالهایى که براى انجام حج و زیارت مدینه منوّره، به دیار وحى مشرّف مى‌شدم، از جمله چیزهایى که توجهم را به خود جلب مى‌کرد، وضعیت شیعیان مدینه یا نخاوله بود که اقلیتى مظلوم، اما مقاوم در این شهر است. اینان که شیعیان امامى استوارى بوده و هستند، طى سالها در برابر هجوم عثمانى‌ها و وهابى‌ها ایستادگى کرده و با مظلومیت تمام روزگار را سپرى کرده‌اند. در تمام این دوره، تنها غم‌خوار آنان حجاج ایرانى بوده‌اند که از هیچ نوع کمکى به آنان دریغ نورزیده و به شکل‌هاى مختلف از آنان حمایت معنوى کرده و مى‌کنند؛ سنتى که دست‌کم تاریخ یک صدوپنجاه ساله آن را در سفرنامه‌هاى حج در اختیار داریم. تقریباً مى‌توانم بگویم، کمتر سفرى بوده است که یکى- دو بار در جمع آنان حاضر نشده باشم. همچنان که شاهد بوده‌ام که زائران اصرار داشتند تا دست‌کم یک نوبت، براى نماز مغرب و عشا، آنان را براى اقامه نماز جماعت به مسجد شیعیان ببرم. زمانى که زائران ایرانى در آنجا حضور مى‌یابند، احساس آرامش جالبى به آنها دست مى‌دهد. همچنین توفیق رفیق شد تا در سال ۱۳۷۵ش در خدمت یکى از دوستان، به حضور در منزل رهبر شیعیان مدینه، حجت‌الاسلام عمرى مشرّف شده مصاحبه‌اى با ایشان داشته باشیم. متن این مصاحبه در بخش پیوست آمده است.
    وى افزوده است: اثر حاضر مقاله‌اى است پژوهشى که مؤلف در آن کوشیده است تا ابتدا تاریخچه تشیع مدینه را در میان اشراف و سادات این شهر بررسى کرده و در نهایت، براساس مآخذى که به زبان‌هاى مختلف و از جمله عربى و فارسى در اختیار داشته، وضعیت تاریخى، اجتماعى و فرهنگى نخاوله را تشریح کند. با این زاویه دید، تلاشى است ستودنى و قابل تقدیر به‌ویژه که مؤلف، محققانه دریافته است که تا چه اندازه دشمنان نخاوله، بر ضد آنان تبلیغ کرده و کوشیده‌اند تا در گذر تاریخ، آنان را بدنام سازند. روشنگرى‌هاى مؤلف در این زمینه نیز ستودنى است.
  2. نویسنده با بیان اینکه بیشتر شیعیان هنگام حضور در مسجد نبوى، کتاب‌هاى متعلق به مذهب خود را همراه دارند و در آن‌جا مى‌خوانند و حتى یکى از آنان دست به توزیع کتاب «أکذوبه تحریف القرآن بین الشیعه و السنه» زد، چنین افزوده است که: این کتاب، اتهام تحریف قرآن را از شیعیان رد مى‌کند و آن را به اهل سنت نسبت مى‌دهد.
    مترجم در پاورقى کتاب در نقد این مطلب مى‌نویسد: «چنین نسبتى که نویسنده این گزارش به موضع مؤلف داده، به هیچ روى درست نبوده و کذب محض است. بنده در این کتاب، بر آن بوده‌ام تا نشان دهم، مجموع آنچه که در کتاب‌هاى فریقین- سنى و شیعه- در اشاره به تحریف وجود دارد، فاقد اعتبار بوده و به لحاظ سندى و دلالت، بى‌پایه است و بنابراین نه سنى و نه شیعه، همان‌طور که در عمل قائل به تحریف نیستند، به لحاظ مستندات نیز، کسى نمى‌تواند عقیده به تحریف را بر آنان تحمیل کند»
  3. مترجم محترم در مورد مصاحبه با حجهالاسلام شیخ محمدعلى عمرى امام جماعت و روحانى معروف شیعیان مدینه نوشته است: این مصاحبه در روز جمعه ۱۳۷۵/۱/۲۴ش- ۲۳ ذى‌القعده ۱۴۱۶ق با حضور جناب حجهالاسلام آقاى دکتر محمدباقر حجتى و اینجانب در یکى از اطاقهاى منزلى مسکونى که زیرزمین آن محل اقامه نماز جماعت ظهر شیخ بود، صورت گرفت. گزارش ذیل را دوست دانشمند و ارجمندم دکتر حجتى تهیه کرده و در مجله میقات‌ش ۲۴ به چاپ رساندند. برخى از نکات افزون بر آن را بنده در انتها افزوده‌ام»
  4. وى در مورد پیوست دوم نوشته است: این بحث، بخشى از مقاله مفصل اینجانب تحت عنوان حج‌گزارى ایرانیان در دوره قاجار است که در: مقالات تاریخى، دفتر هشتم (قم، دلیل، ۱۳۷۹) به چاپ رسیده است.
  5. همچنین ایشان در مورد پیوست سوم نوشته است: این گزارشى است که بنده در کتاب با کاروان ابراهیم[۵]که گزارش حج سال ۷۱ است، فراهم آورده‌ام
  6. نویسنده درباره پیوست چهارم یادآور شده است: این مختصر، اختصار شده گزارشى است که یکى از علماى وهابى با نام ناصر بن سلیمان العمر درباره فعالیت شیعیان در عربستان، براى عبدالله بن باز تهیه کرده و از قضا نسخه‌اى در اختیار برخى از دوستان قرار گرفت. متن حاضر در مجله میقات‌ش ۱۰[۸]به چاپ رسیده است. در این تلخیص، که توسط دوستم آقاى سید حسن اسلامى صورت گرفته، لحن تند مقاله همچنان حفظ شده است. عنوان اصلى گزارش «وضعیت رافضیان در سرزمین توحید» نام دارد[۹]در بخشى از این گزارش آمده است: «در آغاز سال ۱۴۱۳ق نمایشگاه کتابى در باشگاه ورزشى ابتسام در روستاى «ام الحمام» با مشارکت بیش از ده ناشر برگزار شد. عجیب آن که اطلاعیه‌ها و پلاکاردهاى بازدید از این نمایشگاه را در شهر دمام آویخته بودند و عجیب‌تر آن‌که مدیر کل آموزش و پرورش منطقه شرقى آن را افتتاح کرد. در این نمایشگاه، کتاب‌هایى دیده مى‌شود که از مذهب رافضیان سخن مى‌گوید، به آن دعوت مى‌کند، عقیده اهل توحید را مخدوش و پیروان آن را نکوهش مى‌کند، با ستایش و غلو از اهل‌بیت، از دیگران با ناسزا یاد مى‌کند. از جمله مى‌توان این کتاب‌ها را نام برد: التوحید نوشته ابن بابویه قمى، موسوعه العتبات المقدسه، نوشته جعفر خلیلى، صد و پنجاه صحابى ساختگى، نوشته مرتضى عسکرى و الآیات البینات، نوشته محمدحسین کاشف‌الغطاء که ردّى است بر وهابیت»شایان ذکر است که برخلاف گزارش مغرضانه مذکور پژوهشگران شیعى در کتاب‌هایى مانند «صد و پنجاه صحابى ساختگى»، با روش علمى و بدون تعصب و با استناد به منابع معتبر و ادله کافى تحقیق کرده و حقانیت تشیع را به اثبات رسانده‌اند.
  7. مترجم، نکته‌اى خواندنى در مورد یکى از نویسندگان مشهور ایرانى یادآور شده است: جلال آل احمد براى مدتى در حزب توده بود، اما در سال ۱۳۲۶ش به همراه تنى چند نفر از اعضاى برجسته حزب، از جمله خلیل ملکى از حزب بیرون رفت. وى پس از سرخوردگى از جریانات روشنفکرى و غرب‌گرا، بار دیگر به مذهب روى آورده و ایمان مذهبى او در جریان نهضت روحانیت در سالهاى ۴۱- ۴۳ش بیشتر شد. سفر حج وى و حتى مکاتباتش با امام خمینى(ره) نشان از گرایش مذهبى او دارد؛ چیزى که سبب خشم روشنفکران لامذهب دوره اخیر شده، به‌رغم سهم آشکار او در ادبیات داستانى معاصر، با کمال بى‌اعتنایى، با وى برخورد مى‌کنند. جلال آل احمد در کتاب «خسى در میقات» از نخاوله یاد کرده و اهالى آن را اقلیت شیعه اهل مدینه شمرده است.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

ورنر اند

مترجم

رسول جعفریان

تعداد صفحات

160

حجم (مگ)

2.2

نوع فایل

اسکن شده

دیدگاهی دارید؟