توضیحات
دو داستان شگفتانگیز: زندگی شاد و کوتاه فرانسیس مکامبر، پایتخت جهان
مکومبر که برای اثبات خود به همسرش همراه او راهی سفر به آفریقا شده، تصمیم به شکار شیر و بوفالو دارد. او مردی آمریکایی به نام ویلسن را استخدام می کند که در شکار و پیدا کردن حیوانات کمکش کند، اما در اولین مواجهه با یک شیر به شدت میترسد و …
فرانسیس مکومبر و همسرش (مارگارت) برای شکار به جنگلی در آفریقا می روند. مردی آمریکایی به نام ویلسن که شکارچی قهاری است، این زوج را در این سفر همراهی می کند و برای این همراهی از آنها پول فراوانی می گیرد.
“”فرانسیس مکاسبر”” و همسرش “”مارگارت””، تصمیم گرفتهاند برای گذراندن چند روزی از زندگی خویش و همچنین شکار حیوانات وحشی به آفریقا بروند.
آنها مهمان شخصی به نام “”ویلسون”” هستند که شکارچی منطقه بوده و قرار است به مکاسبر در شکار کمک کند. چدر اولین رویارویی مکاسبر با شیر، وی از ترس جان، پشت به شکار کرده و میگریزد. این عمل وی، از چشم مارگارت دور نمانده و اکنون زن قصد دارد با کلام و کردار، این ترس را در همه حال به وی یادآوری کرده و او را بیازارد.
مکاسبر که احساس میکند رابطهای بین همسرش با ویلسون در جریان است، از مرد شکارچی احساس نفرت کرده و سعی در اثبات شجاعتش دارد. آنها بار دیگر راهی شکار میشوند و مکاسبر با کمک ویلسون، شیری را شکار کرده و این بار قصد شکار بوفالو میکند. اما تیرهایی که بر بدن حیوان مینشیند کارساز نشده و بوفالو، در فرصتی به سوی مکاسبر حمله میکند.
مارگارت که همسر خویش را در خطر میبیند، تفنگی برداشته و به سوی حیوان شلیک میکند، اما به اشتباه جمجمۀ شوهرش را هدف قرار میدهد. مکاسبر میمیرد و مارگارت در حالتی وحشتزده بر سر جسد بیجان وی به زاری میپردازد. کتاب پیش رو علاوه بر داستان زندگی شاد و کوتاه فرانسیس مکاسبر، دربردارندۀ داستانی دیگر با عنوان پایتخت جهان نیز است.
دیگر نسخه های این کتاب
دیدگاهی دارید؟