توضیحات
گزیده سه دهه اشعار بهرام غیاثی
و زندگی پرپر می شود…
شکوفه های صورتی رنگ گیلاس
همه پرپر می شوند
و قاصدک های پر خبر از همه جا
بی خبر می شوند
سینه های پر حرارت یار
سرد همچون سنگ مرمر می شوند
و شعله های سرکش عشق
تلی ز خاکستر می شوند
دیرینه آشنای من
همچو غریبه ای رهگذر می شود
و سپیده دم فردای من
نیامده روانه راهی دگر می شود
سایه همیشه در کنار من
همچو گمشده ای در به در می شود
و زندگی همچو پروانه ای سپید
ناگهان بی اثر می شود…
دیدگاهی دارید؟