توضیحات
احیای فرهنگی در عهد آل بویه: انسان گرایی در عصر رنسانس اسلامی
مؤلف در این کتاب میخواهد نشان دهد در عصر رنسانس اسلامی، شکوفایی فرهنگی جهان اسلام در دوران حکومت روشناندیش آل بویه، کوششی آگاهانه برای جذب و انتقال میراث فکری یونان باستان وجود داشت.
فتوحات گسترده اسلامى و شکلگیرى امپراطورى عظیمى که طیف وسیعى از گروههاى مختلف قومى، نژادى، دینى و میراثهاى فرهنگى آنها را در بر مىگرفت، به همراه طبیعت جهانگرایانه اسلام و نوعى تساهل موجود در بطن تعالیم آن، مقدمات پیدایش و تعالى تمدن اسلامى را فراهم کرد. این پیدایش و تعالى، فراز و نشیبهاى خاص خود را داشت و از چالشهاى درونى و بیرونى تأثیرپذیر بود، ولى به هر ترتیب مراحل خاص خود را طى کرد و در قرن سوم و چهارم هجرى به اوج خود رسید.
بهویژه در قرن چهارم نمودهاى ویژهاى از خود نشان داد.
در این قرون روند تحولات فرهنگى بهگونهاى است که مىتوان از آن با عنوان رنسانس اسلامى یاد کرد. این نوزایى اسلامى هرچند حالتى فراگیر داشت، اما صحنردانان اصلى آن حکومتهاى سامانى در مناطق شرقى ایران با رویکرد ادبى و تأکید بر زبان فارسی – و آل بویه در عراقین – با نگرشى جامعتر و رویکردى ادبى و فلسفى و انسانمدار بودند. آنچه در عهد حکومت بوئیان رخ داد از سوى جوئل. ل. کرمر در کتاب حاضر مورد بررسى قرار گرفته است.
نویسنده در این کتاب سعى بر آن دارد که رونق فکرى و فرهنگى مراکز حکومتى آل بویه، خاصه بغداد را با نگاهى جامعهشناختى نشان دهد و انسانگرایى ادبى و فلسفى خاصى را که در میان نخبگان متحقق شده بود به تصویر کشد.
البته سعى اصلى مؤلف به تبیین چگونگى اخذ و جذب میراث یونانى که به نظر مىرسد آن را اصولى جامع و از پیش پذیرفتهشده دانسته، توسط دانشپژوهان مسلمان و سهم آن در این رنسانس فرهنگى اختصاص یافته و جاىجاى بر آن تأکید مىکند.
دیدگاهی دارید؟