13

 

بی نظیر بوتو دختر شرق

توضیحات

خاطرات بی نظیر بوتو
روزی سران کشوری و سیاستمداران بین المللی برای دیدار پدرم به اینجا می آمدند؛ شاه ایران ، از سرزمین همسایه، امیر ابوضبی و شیخ زاید، رئیس جمهوری امارات متحده عربی ، آقاخان پرنس کریم ، سناتور جرج مک گاورن از ایالات متحده ، دونکان سندیز وزیر کابینه انگلیس. پدر اغلب برای میهمانانش ضیافت شکار ترتیب می داد، اگرچه خود علاقه چندانی به شکار نداشت. با این حال،برادرانم شکارچیانی زبردست بودند…
حتی در روزهای عادی نیز المرتضی پر از خنده و شادی بود. اغلب پدرم بی مقدمه زیر آواز می زد،اجراهایی مختلف اما پر شور از آوازهای محلی سند یا آهنگ های غربی مورد علاقه اش؛”غروب افسون شده” از گروه موسیقی اطلس جنوبی که پدرم آن را در نیویورک دیده بود، “غریبه ها در شب” آهنگ روز فرانک سیناترا که در زمان دلبری از مادرم در کراچی رایج بود و تخصص اصلی پدرم بود،هنوز صدای پدرم را هنگام خواندن آن می شنوم:
هر چه میخواهد بشود، بشود ، آینده از آن ما نیست
چه کسی میتوانست آینده تاریکی که او را آنقدر ناگهانی در سحرگاه ۵ جولای سال هزار ونهصد و هفتاد وهفت غافلگیر کرد، پیشگویی کند؟ کودتای نظامی که آغازگر مصیبت شخصی ما و عذاب پاکستان بود.
پنجم جولای سال ۱۹۷۷ ساعت ۱:۴۵ بامداد . محل اقامت نخست وزیر ، راولپندی. بیدار شوید! لباس بپوشید! عجله کنید! مادرم فریاد زد، در حالی که شتابان از اتاق من بیرون می رفت تا خواهرم را بیدار کند.”ارتش کودتا کرده است!” ارتش کودتا کرده است.

چند دقیقه بعد با نگرانی به پدر و مادرم در اتاق خوابشان پیوستم، در حالیکه نمی دانستم چه خبر است. کودتا؟ چگونه ممکن است که یک کودتا روی داده باشد. روز قبل که حزب مردم پاکستان و رهبران مخالف به توافق نهایی در خصوص انتخابات مورد بحث رسیده بودند. و اگر ارتش کودتا کرده ، کدام جناح نظامی آن را ترتیب داده بود؟ …

توضیحات تکمیلی

نویسنده

بی نظیر بوتو

مترجم

علیرضا عیاری

حجم (مگ)

5.4

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

تعداد صفحات

579

دیدگاهی دارید؟