0

 

داراب نامه طرسوسی (جلد اول)

توضیحات

افسانه­ ها یا داستان­های عامیانه از دیر باز به صورت شفاهی سینه به سینه از زمان­های دور از نسلی به نسلی در کشور ما به یادگار مانده است.
این داستان­ها اغلب توسط راویان و نقالان در محافل یا در قهوه خانه­ ها نقالی می­شد. در زمان­های نه چندان دور که وسائل ارتباط جمعی مثل امروز نبود، مردم برای سرگرم شدن و گذراندن اوقات فراغت بیشتر به قهوه­ خانه می­رفتند و پای نقالان و افسانه­ پردازان قهوه ­خانه ها می ­نشستند و یا در محافل خانوادگی در شب­های طولانی زمستان گوش به قصه­ ها و داستان­های مادر بزرگ و پدر بزرگ­ها می­ سپردند.
بیشتر افسانه­ ها و داستان­های عامیانه ایرانی، زاده تخیل راویان و نقالان بوده، اغراق و کارهای محیرالعقول و سرگذشت جن و پری، دیو و اژدها از ارکان این داستان­هاست. زمان و مکان در داستان­های ایرانی از هیچ اصول قص ه­نویسی پیروی نمی­کند. ممکن است در قصه­ ها از مکانهای تاریخی نام برده شود اما هیچ گونه سندیت تاریخی ندارند.
بیشتر داستان­های عامیانه­ی ایرانی، حماسی، عیاری و جوانمردی است و بعضی دیگر عشقی و مذهبی است.

بیشتر داستان­های عامیانه فارسی متعلق به دوران صفوی است. مثل داستان حسین کرد شبستری. این از آن جهت بود که صفویان به دو عنصر ایرانی و شیعی بیشتر از عناصر دیگر توجه می­کردند. این هم به­ خاطر مشروعیت دادن به حکومتشان بود. نقالان حکومتی در زمان صفویان داستان­های ملی و مذهبی را در محافل عمومی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت روایت می­کردند. صفویان برای پیشبرد اهداف حکومت­شان در بین مردم بیشتر به عیاران و جوانمردان کوچه بازار تکیه می­کردند. عیاران و پهلوانان مردمی را وسیله ای برای اغفال مردم قرار می­داده ­اند.
قصه­ های عامیانه شفاهی توسط یک فرد کم سواد یا خود راوی به تحریر کشیده می­شده است.
یکی از این داستان­های عامیانه داراب­ نامه (فیروز شاه­نامه) است که در سه جلد تنظیم شده است. جلد اول و دوم این داستان در سال های ۱۳۳۹ با تصحیح و تعلیقات توسط استاد ذبیح ­الله صفا و به وسیله بنگاه ترجمه و نشر کتاب انتشار یافته است. جلد سوم که دنباله جلد اول و دوم است به عنوان فیروز شاه نامه به کوشش استاد ایرج افشار و مهران افشاری در سال ۱۳۸۸ توسط نشر چشمه در تهران چاپ شده است.
از سرگذشت و زندگی راوی یا گذارنده داستان داراب­ نامه، مثل راویان و قصاصان دیگر قصه­ ها همچون سمک عیّار، خاوران نامه یا حسین کرد شبستری اطلاع کاملی در دست نیست.
در خود کتاب داراب­ نامه در اغلب صفحات به تکرار توسط کاتب یا خواننده قصه یعنی «محمود دفتر­خان» از گزارنده یا مؤلف کتاب به نام مولانا شیخ حاجی محمد­بن شیخ احمد بن مولانا علی­ابن حاج محمد طاهری مشهور به بیغمی نام می برد.

در آخر دفتر ششم از داراب ­نامه محرر یا قصه­ خوان چنین می­آورد: «تمام شد دفتر ششم از داراب­ نامه در مجلد اول در شهر تبریز در هفتم ذوالحجه سال ۸۸۷ قمری». همان­طوری که استاد ذبیح­ الله صفا در صفحه ۷۷۱ داراب ­نامه متذکر شده، گزارنده و راوی داستان یعنی محمود دفتر­خوان در نیمه دوم قرن نهم هجری در تبریز زندگی می­کردند.
نثر فارسی داراب­ نامه به زبان کوچه بازار و عوام فهم بسیار نزدیک است تا زبان علمی و رسمی، که مخلوطی از زبان عربی مترسلانه و غیر عوام است.

این قصه ها چون در بین عوام و مردم عادی بیشتر خوانده می­شده ملهم از زندگی مردم کوچه بازار بوده است. نثر داراب­ نامه روابط عادی و اجتماعی مردم با زبان ساده و قابل فهم اقشار مختلف مردم را بیان کرده است.
زبان داراب­نامه را باید زبان واقعی مردم آن زمان دانست که عشق­ها و ناکامی­ ها در زندگی روزمره آن دوره متبلور است.
مطلب بسیار مهم درباره زبان داراب­ نامه که استاد صفا در آخر کتاب آورده به شرح زیر است: «زبان این داستان مانند داستان سمک عیار در قسمت غربی نجد ایران نوشته شده است.

یعنی زبان آن اگر چه فارسی دری است اما به گروه غربی لهجه­ های ایرانی متعلق است. به همین سبب مقدار کثیری مفردات و تعبیرات در آن می­ یابیم که در زبان فارسی امروزی که به شدت متکی بر گروه غربی لهجه­ های ایرانی است دیده می­شود».
با توجه به این­که استاد صفا نزدیک به صد صفحه لغت از داراب­ نامه استخراج کرده و در آخر کتاب افزوده، با یک نظر اجمالی می­توان گفت بعضی از لغات مثل دغل ـ دوله ـ دهره و . . در همین زمان هم در مناطق آذربایجان کاربرد وسیعی دارد.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

مولانا محمد بیغمی

مترجم

با مقدمه، تصحیح و تعلیقات: دکتر ذبیح الله صفا

حجم (مگ)

13.5

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

تعداد صفحات

947

دیدگاهی دارید؟