توضیحات
داستان کتاب زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی یک زندگی بیشتر نداری (Your Second Life Begins When You Realize You Only Have One) دربارۀ زنی ۳۸ ساله به نام کامی است که مأموریتش برای درمان «روال معمول» و «روزمرگی» به او شادی مضاعفی میدهد. کامی در ظاهر همۀ شرایط برای خوشحال بودن را داراست، یک شغل مناسب، همسری دوستداشتنی و پسری عالی. از نظر دیگران او فرد خوشبختی است. با این حال، او همواره این احساس را دارد که شادی از درونش رخت بسته و تمام آن چیزی که میخواهد، راهی برای دستیابی به شادی است.
کامی سفری اعجابانگیز، عمیق و پر از خلاقیت را شروع میکند، چرا که میخواهد زندگیاش را تغییر داده و آرزوهایش را تبدیل به واقعیت کند. او به طور اتفاقی با فردی به نام کلود آشنا میشود که با پیشنهادات ناب و متفاوت خود به کامی کمک میکند تا راهحل دست یافتن به احساس شادابی و سرزندگی را بیابد.
روزمرگی در اولین نظر، یک بیماری بیخطر به چشم میآید اما احتمال دارد آسیبهای جبرانناپذیری را بر روی افراد بگذارد و موجب شیوع مصیبت زندگی، سونامی ابهام روحی، بادهای مالیخولیایی فاجعهآمیز و … شود و به سرعت لبخند رو به نابودی میرود! این واقعیت دارد، نخندید! این پدیده هر چه گستردهتر شود، به تعداد زیادتری از افراد آسیب میرساند. روزمرگیای که به خوبی کنترل نشده باشد قادر است سطح اخلاق یک جامعه را به طرز نامحسوسی کاهش دهد.
این رمان و درونمایۀ آن میتواند داستان زندگی هر فردی را شامل شود، چرا که نویسنده با ظرافت، زیرکی و خلاقیت خود داستان را روایت میکند و در دل داستان، شیوهها و راهکارهایی برای تغییر و تحول در زندگیتان به شما پیشنهاد میدهد.
دیدگاهی دارید؟