توضیحات
نویسنده در این اثر به بررسی آثار “دریدا” و شالودهشکنان پیرو او، همچنین به تشریح و تفسیر راهبردهای خوانش و نوشتار شالودهشکن و پیآمدهای آن برای اندیشهی امروزی میپردازد.
در تعریف “شالودهشکنی” آمده است: شالودهشکنی همراه یادآور پیوند ریشهشناختی بین “بحران” (crisis) و “نقادی” (criticism) است. شالودهشکنی روشن میکند که هرگونه چرخش اساسی در اندیشهی تاًویلی همیشه به ناچار با محدودیتی ناشی از “بیمعنا جلوه کردن” مواجه خواهد شد.
شالودهشکنی تمایز بنیادی بین “ادبیات” و “نقادی”، را که این اصول با خود همراه داشتند، به چالش میگیرد. وانگهی، شالودهشکنی این ایده را به چالش میکشد که نقادی دقیقا مادام که متون نقادانه در سودای دستیابی به شاًن “ادبی” نباشند، نوع خاصی از شناخت را مهیا خواهد کرد.
” مباحث این کتاب در قالب این موضوعات فراهم آمده است: “ریشهها: ساختارگرایی و نقادی نو”، “ژاک دریدا: زبان علیه خود”، “از آوا تا متن: نقد دریدا بر فلسفه”، “نیچه: سیاست شالودهشکنی”، “ارتباط آمریکایی”، “نتیجهگیری: سازهای مخالف (وینگنشتاین: زبان و شکاکیت). در بخش پایانی کتاب نیز بخشی دربارهی شالودهشکنی، پسامدرنیسم و سیاست نظریه به میان آمده است.
دیدگاهی دارید؟