0

 

ضربان قلب یاگو (صوتی)

توضیحات

این داستان از زبان صدفی ریز و زیبا روایت می‌شود که یک روز در ساحل ماسه‌ای، به دست جهانگردی جوان می‌افتد و به خاطر سوراخی که وسط بدن خود دارد، به پلا‌ک‌گردن‌ِ زنجیر او بدل می‌شود. صدف و مرد جهانگرد روزها و شب‌هایی پرماجرا را با هم پشت سر می‌گذارند. آنها با یکدیگر از سرزمین‌های دور دیدن می‌کنند؛ به دل کوه‌ها و جنگل‌ها و صحراهای ناشناخته می‌زنند و در این بین، کلی اتفاق جذاب و هیجان‌انگیز را تجربه می‌کنند.

تا اینکه یک روز، زنجیر گردن‌‌آویزِ مرد پس از سال‌ها استقامت، پاره می‌شود و بی‌آنکه مرد جهانگرد متوجه شود، همراه صدف به زمین می‌افتد. این برای صدف یعنی وداع با ماجراجویی‌ و شادکامی‌، و مهم‌تر از آن، وداع با دوستی صمیمی که سطح سینه‌اش برای سال‌ها خانه و کاشانه‌ی صدف محسوب می‌شده است.

دست تقدیر اما دوستی دیگر برای صدف داستان ما در نظر گرفته است: کودکی به نام یاگو که مانند جهانگرد، صدف را اتفاقی در ساحل پیدا می‌کند و به عنوان پلاکی برای گردن‌بند خود برمی‌دارد. صدف از آشنایی با یاگو خوشحال می‌شود، تا اینکه متوجه می‌شود او ناتوان از راه رفتن است. موضوعی که برای صدفی با سال‌ها تجربه‌ی جهانگردی، غیرقابل هضم به نظر می‌رسد. این یعنی او حالا باید از صبح تا شب، آرام و بی‌حرکت کنار پسربچه‌ای ساکت و کم‌حرف بنشیند.

واقعیت اما این است که یاگو اگرچه راه نمی‌رود و جهانگرد نیست، کلی ویژگی خوب دارد که هیچ‌کس دیگر در دنیا ندارد. این موضوع را صدف به مرور می‌فهمد. همین هم رفته‌رفته باعث می‌شود که عاشق دوست جدیدش شود…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

کنچیتا میراندا
مترجم: معصومه رمضانی

گوینده

محمد قدم پور مقدم، نرگس داغمه چی

حجم (مگ)

30

مدت زمان (دقیقه)

21

دیدگاهی دارید؟