توضیحات
دی. اچ. لارنس در کشورمان نویسندهای نسبتاً شناختهشده است. تا کنون رمانهای متعددی از او ترجمه و منتشر شده (پسران و عاشقان، باکره و کولی، پرنسس و …)، برخی مجموعه داستانهای کوتاه و حتی اشعار او نیز به فارسی برگردان شده است.
لارنس تا حدی در کشورمان خواننده داشته که تا کنون چند اثر انتقادی هم در مورد او ترجمه شده و دانشجویان ادبیات و بهخصوص ادبیات انگلیسی تا کنون پایاننامههای پرشماری را دربارۀ او و آثارش نوشتهاند.
اما در این میان جایی خالی حس میشود. لارنس بهجز شاهکارهای خود در حوزۀ رمان و داستانکوتاه، نمایشنامهنویسی چیرهدست هم بود.
از میان هشت نمایشنامهای که لارنس بین سالهای ۱۹۱۳ و ۱۸۴۱ نوشت، منتقدین اکثراً سهگانۀ معدن و بهخصوص نمایشنامۀ اول آن یعنی عروس را برتر از سایر نمایشنامههای او میدانند. این تحسین تا جاییست که برخی آن را «یکی از شاهکارهای نمایشی انگلیس در قرن بیستم» و «بهترین روایت زندگی طبقۀ کارگر در درام انگلیس» میدانند
دیدگاهی دارید؟