توضیحات
«میشل نوله» و « آن ـ ماری روش» زن و مرد جوانی هستند که بعد از سالها زندگی عاشقانه کارشان به جدایی و سپس طلاق کشیده است.
نوع رابطهی آنها البته از نوع رابطههای ویرانشدهی دیگر نیست. این دو هنوز یکدیگر را دوست دارند ـ گرچه از هم پنهان میکنند ـ و شاید بتوان گفت غیرآگاهانه به جهنم ناگزیر زناشویی غلطیدهاند. آن دو عاشقانه یار هم شدهاند، عاشقانه لذت بردهاند، و عاشقانه پیمان ازدواج بستهاند، اما از لحظهای که به خانهی خودشان نقل مکان کردهاند ـ انگار ناخواسته ـ درگیر مشاجرات دوطرفه، سوءتفاهم، عدم درک متقابل، و سپس خیانت شدهاند…..
آنهایی که عشق را تجربه کردهاند، با خواندن «لاموزیکا» تعجب میکنند. «مارگریت دوراس» کاوشگری دقیق است و روح عشق را تا کنه آن میشناسد. روایتی تا این اندازه ریزبینانه و عمیق از درد و لذت دوستداشتن حیرتآور است. فقط کسی میتواند چوناین روایتی از عشق و جدایی ارائه کند که خود با پوست و خون و گوشت این تناقضهای زجرآور را تجربه کرده باشد.
دوراس در جدایی از «روبر آنتلم» و پیوستن به «دیونیس ماسکولو» ماجرایی شبیه به ماجرای میشل و آن ـ ماری را از سر گذرانده بود و احتمالن این رویداد در قوام بخشیدن به «لاموزیکا» بیاثر نبوده است.
دیدگاهی دارید؟