توضیحات
در یک کلام باید گفت : محمد علی بهمنی ، کلامی شیرین دارد و غزلی خوش و زیبا و دلنشین می سراید و این کلام اگر صدبار تکرار بشود جای دارد و اغراق آمیز نیست.
خواننده ی شعر بهمنی آشکارا احساس می کند که او زنده است و با ما زندگی می کند و اما هرگز در میان ما نیست و در این دنیا هم نیست ، در آسمان خیال با غزل های خود زندگی می کند .
با ما سخن می گوید ، به ما سلام می دهد و دست ما را می فشارد ، اما فکرش جای دیگر است ، آن جایی که غزال غزلش آن جاست .
راستی در هوای شرجی هم
دیدن دوستان تماشایی ست
به غریبی قسم نمی دانم
چه بگویم جز این که خوشحالم
دیدگاهی دارید؟