توضیحات
مرتضی رشیدی آشجردی و علیاکبر احمدی دارانی در کتاب صوتی لیلی و مجنون به بازنویسی منثور و سادهشدهی یکی از بزرگترین منظومههای غنایی و عرفانی تاریخ ادبیات ایران پرداختهاند. کلام نظامی گنجوی، شاعر و ادیب صاحبسبک قرن ششم هجری، تا به حدی استوار و تأثیرگذار بوده است که با گذشت صدها سال، هنوز توجه پژوهشگران و علاقهمندان را به خود معطوف میسازد.
مرتضی رشیدی آشجردی و اکبر احمدی دارانی در کتاب لیلی و مجنون (The Story of Layla and Majnun) این اثر نامدار و سترگ را بازنویسی کردهاند. آنها بدون هیچ دخل و تصرفی در داستان اصلی، روایتی منثور از عشق بینظیر لیلی و مجنون ارائه دادهاند. موسیقی رامینوطننیا در کنار صدای حسن همایی، این کتاب صوتی را به اثری شنیدنی تبدیل کرده است.
عشق مجنون به لیلی چنان عظیم بوده است که آوازهی آن صدها سال طی کرده و به زمانهی ما رسیده است. عشقی آتشین و پرسوزوگداز که نظامی گنجوی (Nizami Ganjavi) در قرن شش هجری آن را با زیباترین و بلیغترین کلمات به تصویر کشیده است. برخی پژوهشگران بر این عقیدهاند که حکیم نظامی این منظومه را بر اساس افسانهها و حکایات فولکلور عربی سروده است. ایگناتی یولیانوویچ کراچگوفسکی، پژوهشگر روسی در حوزهی شرقشناسی و ایرانشناسی، معتقد است نظامی برای سرودن این منظومه از شخصیت و داستانی واقعی الهام گرفته است. حال برای آشنایی با این داستان مشهور خلاصهای از آن در ادامه آمده است:
قیس و لیلی در مکتبخانه به یکدیگر دل میبازند. عشقی سوزان که شعلههای آن به جان دو قبیلهی این دو عاشق، آتش جنگ میاندازد. ملامت اطرافیان و سرزنشهای خار مغیلان در عشق این دو دلداده به یکدیگر کوچکترین خللی وارد نمیکند. اما خواستگاری خانوادهی قیس از لیلی ثمری جز درگرفتن جنگی خونین ندارد. فراق لیلی قیس را آنچنان شوریدهحال و آواره میکند که مردمان به او لقب «مجنون» میدهند. خانوادهی لیلی او را به عقد مردی ثروتمند درمیآورند اما لیلی از عشق مجنون بیمار میشود و شوهرش را ناکام میگذارد. شوهر در اندوه این ناکامی جان میدهد اما مرگ او هم لیلی و مجنون را به وصال نمیرساند. ذکر و یاد حق، آفتاب ایزدی را در دل لیلی میتاباند و در آخرین دیدار این دو دلداده که بر مزار لیلی رخ میدهد، او بارقهای از این نور الهی را به مجنون میبخشد.
شاعران بسیاری پس از نظامی به استقبال این منظومهی استوار و شهیر رفتند و نظایری از آن سرودند. این سرودهی نظامی نهتنها در زبان پارسی، بلکه در دیگر زبانها و فرهنگهای سایر سرزمینهای خاورمیانه و آسیا نیز الهامبخش خلق آثار ادبی بسیاری شده است. قوت این سروده چنان است که هنوز هم هنرمندان بسیاری در شاخههای مختلف خلق آثار هنری از جمله نقاشی، نگارگری، ادبیات و حتی سینما از آن بهره میگیرند.
دیدگاهی دارید؟