توضیحات
سهروردی نسبت مکتب اشراق را به فیلسوفان ایران و یونان، مصر، بابل و هند باز میگرداند. زیرا این گروه در نظر او ریشههای نخستین مکتب اشراقیاند. در جای دیگر بر آن خواهیم بود که صحت این انتساب مذهبی و تاریخی را محقق سازیم، ولی در اینجا بر آنیم که اثر تعلیمات اشراقی را در حیات عقلانی مسلمانان بیان کنیم.
این پیآمد را از طریق پیشوایان مذهب اشراقی و شاگردانشان جستجو خواهیم کرد. درباره محاسبی و ابن سینا و دیگران گفته شده است از اشراقیاناند، یعنی ایشان را حکمتی مبتنی بر اشراق است، ولی تا آن حد که ابن سینا مشائی اسلامی است، اشراقی سره بهشمار نمیآید و محاسبی محققاً پیرو مکتب اشراق محسوب نمیشود.
علاوه بر آنچه گفته شد اصولی در دست است بر اساس اندیشه نور و ادراک بیواسطه که تعالیم مذهب اشراقی در کتاب الشواهدالربوبیه منسوب به ارسطو و تاسوعات افلوطین و مشکاه الانوار غزالی بر آنها مبتنی است.
دیدگاهی دارید؟