توضیحات
نقد و بررسی داستانهای بهرام صادقی
نقد و بررسی کردن درمورد داستان های بهرام صادقی …سال ۱۳۱۵، در نجف آباد، متولد شده ام. توی کوچه ی صادقی. جایی که همه ی فامیل زندگی می کردند و می کنند. فرزند آخر خانواده ام.
با دو خواهر و برادر دیگر،… برای ادامه تحصیل به تهران آمدم و ماندگارشدم. یازده سالست که لباس پزشکی به تن دارم. به ده ام و کوچه های خاکی مدیونم.
چه خانه هایی از خشت و گل، به بارانی، می لرزید. و سیل که آمد، ششصد خانه را با خود برد. به همین راحتی. با همه ی کم سن و سالی، مصیبت را درک می کردم.
عاطفه در من می جوشید. عاطفه ی یک آدم بالغ…
دیدگاهی دارید؟