توضیحات
کتاب “مفتاح التمدن فی سیاسه المدن” (کلیدهای پیشرفت در سیاست اجتماعی)، رسالهای سیاسی از دوران مشروطیت است که در سال ۱۳۲۷ ه ق (دو سال پس از استقرار مشروطیت) تالیف شده است.
این رساله بر پایهی آگاهی از تحولات اروپای آن روز که روشنفکران قرن هجدم در ارتباط با مسائل سیاست و اقتصاد سیاسی منتشر کرده بودند، به صورت گزینهگویانه و با نظم و ترتیب منطقی شمارهگذاری شده و به رشتهی تحریر درآمده است.
بر اساس توضیحات مصحح: معینالاسلام با شناختی که از نوشتههای سیاسی و تغییر در امور اجرایی کشورداری و اندیشههای جدید اروپا به دست آورده بود، رسالهی خود را از دیدگاه اقتصاد سیاسی و سیاست اجتماعی تدوین کرد و در آن به مسائلی پرداخت که ریشه در گسستی داشت که در غرب با نوشتههای ماکیاولی و دیگر مدرناندیشانی چون استوارت میل و توماس هابز به وجود آمده بود و نخبگان ایرانی هم مانند میرزا ملکمخان ناظمالدوله، میرزا فتحعلی آخوندزاده، محمدعلی فروغی و دیگران از چند دهه پیش از آن به آنها پرداخته بودند.
ارجاعات متعدد معینالاسلام به نوشتههای منورالفکران ایرانی و فیلسوفان غربی، حکایت از این آگاهی دارد. البته در مواردی از بیان کلیات سیاست و ساختار جامعه. معینالاسلام هم در پی تطبیق آموزههای سنتی با ایدههای مدرن سیاسی بوده و نمیتوانست خارج از یافتههای سنتی خود به تغییرات سیاسی و مسائل کشورداری بپردازد.
معینالاسلام از برخی نویسندگان رسالات سیاسی، نسبت به دانشهای جدید آگاهی بیشتر داشت. او مفاهیم نوین سیاسی و اجتماعی را از اندیشمندان غربی اخذ نمود، اما آنها بامضامین سنتی خلط ننمود. وجود مفاهیمی چون “ملت”، “ارتش ملی”، “حدود اختیارات دولت ملی”، “خاک ملی” و “حقوق مردم” در رسالهی حاضر حکایت از روشناندیشی معینالاسلام در سیاست اجتماعی و دایرهی آموختههایش از دانش اقتصاد سیاسی دارد. مولف در مسائل سیاسی دوران خود، از افراط انقلابیون و تفریط سنتگرایان دوری میگزید و در گزینهگوییهای خود در پی شفافسازی مفاهیم و تبیین شرایط سیاسی تازه به وجود آمدهی جامعهای بود که مشروطیت را پشتسر گذاشته و با دستاوردهای بزرگی که به دست آورده بود نمیدانست چگونه رفتار کند.
این اثر در بررسی اندیشهی سیاسی دوران گذر ایران جایگاه ویژهای دارد. معینالاسلام در بحث و بررسی مسائل سیاسی واقعبینانهتر از نائینی وارد شده و با این که همانند نائینی در قسمتهایی از رسالهی خود از متون کلاسیک سنتی استفاده میکند اما بدون خلط میان دنیای جدید و قدیم، مسائل تازهی سیاسی را مورد توجه قرار داده است. معینالاسلام را در این رساله واقعگرایانهتر از کسانی همچون نائینی که سعی در ادغام دو حوزهی اندیشگی قدیم و جدید داشتند میشناسیم.
اگرچه مولف در نظر داشته تمام مباحث اقتصاد سیاسی، سیاست اجتماعی و تاریخ سیاسی را در کتابش ارائه کند اما یا مولف نتوانسته به آنها بپردازد یا بخشهایی از رساله هنوز به دست نیامده است. زیرا آنچه از رساله باقی مانده، تمام جلد اول و چهارم و بخشهایی از جلد دوم و سوم است که تماما در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.
دیدگاهی دارید؟