توضیحات
پایان الهی یا بشری تاریخ: مجادله بلومنبرگ، لوویت و اشمیت در باب سکولاریزاسیون و مدرنیته
کتاب الکترونیکی «پایان الهی یا بشری تاریخ» نوشتهٔ جو پل کرول با ترجمهٔ زانیار ابراهیمی در نشر پگاه روزگار نو به چاپ رسیده است. لوویت و اشمیت، نظریههای جالب توجه و پرنفوذی را درباره سکولاریزاسیون عمومیت بخشیدند که در آنها ماهیت های دینی، صورتی سکولار پیدا میکنند. روایت لوویت این برداشت را رایج کرد که آخرت شناسی مسیحی به فلسفههای تاریخ روشنگری تبدیل شده و سرانجام به هیئت ایدئولوژی کمونیسم درآمده است.
آیا مدرنیته نسبت به اعصار قبل از خود، خودآیینی و خودبنیادی دارد یا نسبت به ادوار خود وابسته است؟ برای پاسخ به این سوال آرا و اندیشههای سه متفکر الهیاتیاندیش معاصر محل بحث قرار گرفته است: «هانس بلومنبرگ»، «کارل لوییت» و «کارل اشمیت».
کرول، بلومنبرگ را با «فرانتس کافکا» مقایسه کرده و او را همزادش معرفی میکند. از نگاه او، نقطه ثقل اندیشه بلومنبرگ «پدر مطلق» است که در «نامه به پدر» کافکا ریشه دارد. پدر از نظرگاه کافکا و بلومنبرگ، مطلق و نفوذناپذیر است. از طرفی دیگر، پدر خصلتی رازوَرزانه نیز دارد و به قدرتهای ناشناخته شبیه میماند. این استعاره پدر، دستمایهای برای بلومنبرگ میشود تا خدای مطلق برآمده از سنت و جنبش نومینالیستی را تبیین کند.
دومین متفکر محل بحث نگارنده در کتاب، کارل لوویت است. به نظر نویسنده کتاب، «یاکوب بوکهارت» همزاد لوویت است. مساله اصلی لوویت آن بود که چگونه آموزه رستگاری در مسیحیت به آزادی در فلسفه تاریخ جدید بدل شده است. از نظر لوویت، دوران جدید به همان اندازه نامشروع است که دوران قرون وسطی بود. لوویت معتقد بود که تنها یک گسست در انتقال از دوران باستان به دوران قرون وسطی رخ داده است. او گسست از طبیعت را معیار مشروعیت میداند، حال که هم دوران قرون وسطی و هم عصر مدرن نتیجه این گسست هستند و هر دو به یک میزان نامشروعاند.
سومین متفکر تأثیرگذار در این کتاب، کارل اشمیت است. اشمیت میان این سه نفر، تنها کسی است که گرچه اوتوپیای سکولار را نمیپذیرد، تلویحاً معتقد است که این اوتوپیا ممکن است در عالم واقع محقق شود. این امر را اشمیت درخودماندگی نامگذاری کرده بود. از نظر اشمیت، درخودماندگی به این معناست که دوران مدرن، نیازی به ساحت استعلایی و لنگرگاههای دینی ارزشبخش و معنابخش نخواهد داشت. او معتقد بود که تاریخ را نه انسان، بلکه خداوند به پایان خواهد برد. اشمیت مؤمن و متالهی بود که در عین ایمان به پایان الهی تاریخ، میترسید که خداوند این مبارزه را به انسان ببازد و تاریخ را انسان تمام کند و نه خداوند.
دیدگاهی دارید؟