توضیحات
کتاب چارپاره که بر اساس پایاننامه سید اکبر میرجعفری در مقطع کارشناسی ارشد تدوین و تهیه شده، به موضوع قالب شعری چارپاره و شکلگیری آن پرداخته است.
چارپاره آخرین تلاش نوگرایانه در چارچوب قواعد شعر کلاسیک است. این قالب هم نوگرایان معاصر را سر ذوق آورده و هم کسانی را که با دلبستگیهایی سنتی شعر میگویند. در همه دورهها نیز آهسته و پیوسته در کنار دیگر قالبهای شعری به حضور خود ادامه داده است.
ما درست به دورهای رسیدهایم که شعر مرده است؛ مسیر تنگ و محدودی که قدما داشتند به پایان رسیده است، راه کور شده است.
آنچه ذکر شد، سخنی است که نیما آن را در سال ۱۳۲۳ ه. ق در یادداشتهای خود آورده است؛ این در حالی است که به گواهی تاریخ، سنگ بنای تحول فرهنگی و ادبی ایران در دوره ناصرالدین شاه بنا نهاده شد. در واقع تا روزگاری که نیما چنین سخنی را درباره شعر بیان کرده، برای گشودن افقهایی جدید پیش روی شعر و ادبیات کوششهای فراوانی شده بود. به طور خلاصه میتوان گفت توجه دربار ناصری به مقولهای چون شعر و آشنایی شخص شاه و دیگر درباریان با فرهنگ و ادبیات غرب، باعث اولین جرقههای نوآوری در عرصه فرهنگ و ادبیات شد. اتفاقاتی که از این پس در عرصه ادبیات، به ویژه شعر رخ میداد، تفاوتهای فاحشی با دورههای پیشین داشت. شاعران و نویسندگان این دوره بیش از هر دورهای، عزم خود را جزم کردند تا عرصههای جدیدی را در دنیای شعر و ادبیات ارائه کنند.
نوآوریهای شاعران و نویسندگان گاه در عرصه قالب و شکل اثر هنری رخ میداد و گاه در محتوا؛ یقین داریم تحولات عظیم فرهنگیای که روز به روز چهره خود را در جامعه نمایانتر میکرد، شاعران و نویسندگان را غافلگیر کرده بود؛ به طوری که نوآوریهای کسانی که خواهان تجدد در جنبههای مختلف ادبیات بودند، گاه چنان غیرمنتظره بود که اعتراض بزرگان شعر و ادب را برمیانگیخت. این اعتراضها گاه به جدال سنت و نوآوری تعبیر میشد. «جدال سنت و نوآوری دوره گذار در واقع از زمان ناصرالدین شاه در عرصه اندیشه و اجتماع آغاز میشود و کمکم به قلمرو شعر و ادبیات سرایت میکند که اوج تجلی آن در شعر اواخر این دوره است.»
نگاهی مختصر به شعر دوره مشروطه و دورههای پس از آن که به تولد شعر نو و قالبهای نو منتهی میشود، نشان میدهد شاعران این عصر به قالبها و شکلهای گوناگونی برای بیان اندیشه و مقاصد خود روی آوردهاند. شاعران این دوره گاه قالبهای شعریای را احیا کردند که در گذشته ابداع شده بود و در آن زمان کمابیش بدون استفاده رها شده بود یا کمتر استفاده میشد؛ قالبهای شعری مستزاد، مسمط، مخمس و… از اینگونهاند. بیشتر این قالبها با تغییراتی در چگونگی قرار گرفتن قافیه به کار گرفته میشد؛ گاه نیز با کم و زیاد کردن مصرعها و یا ترتیب قافیهها به قالبهای جدیدی میرسیدند. واضح است که اغلب اینگونه تحولات در عرصه قالب و شکل اشعار، چندان مورد استقبال قرار نمیگرفت و پرونده آن با یک یا چند شعر مختومه میشد.
دیدگاهی دارید؟