0

 

ژاک دریدا و متافیزیک حضور

توضیحات

به باور دریدا: «اساس متافیزیک با این فرض بنیادین نشانه شناسی دانسته می شود که هر دال، مدلول خود را همراه دارد یا موجب پیدایش آن می شود. متافیزیک استوار بر این فرض است که معنا، به هر رو و همواره حاضر است و نشناخته ماندنش ناشی از ناتوانی ما در یافتن راه درست یا نادرستی ابزاری است که برگزیده ایم.»

دریدا می گوید «که در تاریخ فلسفه غرب فرض همواره این بوده که معنا در کلام و خرد (که هر دو با واژه یونانی lgos بیان می شود) حاضر است. دریدا این باور به حضور مستقیم معنا را «متافیزیک حضور» خوانده است.» به این ترتیب می توان گفت تاریخ تفکر فلسفی تاریخ متافیزیک یا فلسفه حضور بوده است.
فلسفه حضور بر مبنای گزینش نظامی از قواعد و یک منطق ویژه برای اندیشیدن که تقدم و اولویت مفهوم «این همانی» و مطابقت را پیشاپیش فرض می کند، شکل یافته است. اما وقتی این منطق تاسیس شد آن را همچون ماهیات تفکر گرفتند و قراردادی بودن قواعد آن نادیده گرفته شد. چنین تفکری با فرض حضور یکسری اصل ها و با باور به وجود مرکزیت هایی همواره به یکسری تقابل های دوتایی می رسد.

دریدا ادعا می کند که خرد فلسفی «همواره به تقابل های دوتایی رسیده است و در گونه ای پایگان اعلام شده یا بیان ناشده این موارد متقابل را جای داده است: فرهنگ / طبیعت، ایده / ماده، حس / اندیشه، زن / مرد، نوشتار / گفتار، نیستی / هستی، بد / خوب، نادرست / درست، دروغ / حقیقت، مرگ / زندگی، جسم / روح و… هر یک از موارد متقابل (در نهایت) شکل منفی یا نفی کننده موارد دیگر دانسته شده است.

این نکته گاه آشکار است همچون نادرست که عدم حضور درستی است و مرگ که عدم حضور زندگی است و بد که عدم حضور نیکی است؛ گاه بیان ناشده است، اما به گونه ای نامستقیم مطرح می شود، همچون زن که همواره مردی ناکامل دانسته شده است.» دریدا با پروژه تخریب متافیزیک سر آن دارد که چنین تقابل هایی را برهم ریزد و نشان دهد که در دوگانگی هایی که اساس تفکر بشر قرار گرفته اند به هیچ بنیاد و اساسی نمی توان دست یافت.

هیچ مرکز و اصلی در کار نیست. دریدا به ویژه تقابل نوشتار / گفتار را مورد توجه قرار داده است. به اعتقاد او زایش فلسفه حضور با غلبه کلام و گفتار و خرد همراه بوده است و از آن پس نوشتار همواره چون امری حاشیه ای، دون و همچون پیوست گفتار محسوب شده است. دریدا سلطه کلام محوری را از افلاطون تا سوسور و هوسرل دنبال می کند.

او توضیح می دهد که «رسم و سنت تفکر فلسفی این است که در آن حضور زنده سخن در لحظه حاضر و حضور صریح عین شی چنان که به شهود دریافت شده است و حضور موضوع که نسبت به خود آگاهی دارد و می داند که چه می خواهد بگوید، در مقابل نوشته قرار می گیرد که صفت آن فقدان شیء مطابق است و با همین صفت پس از مرگ نویسنده و بدون وجود مخاطبی که پیام او را بگیرد، باقی می ماند.»

توضیحات تکمیلی

نویسنده

محمد ضیمران

حجم (مگ)

7

نوع فایل

اسکن شده

تعداد صفحات

345

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

دیدگاهی دارید؟