0

 

کنیزو

توضیحات

قسمت هایی از کتاب کنیزو (لذت متن)
مریم از مدرسه که به خیابان رسید، مردهای دم عرق فروشی « توکلی » را دید که چادر زنی را که پایش از جوی کنار خیابان بالا آمده بود می کشیدند و از خنده ریسه می رفتند. عرق فروشی کنار خیابانی بود که چند صد متر آن طرفتر از مدرسه مریم می گذشت.
زنگ مدرسه که زده می شد، بچه ها به خیابان می ریختند. زنهای آبادیهای نزدیک هر کدام با زنبیل پراز بازار می آمدند و به عرق فروشی که می رسیدند تف می انداختند و راهشان را کج می کردند، روبروی عرق فروشی میدان خاکی بزرگی بود که هر روز غروب، مردها در گوشه و کنارش دور هم جمع می شدند، سر بطرها را با کف دست می پراندند وبا پاکتی پسته خستگی روزانه را از تن در می کردند. مریم حس کرد که پاهایش برای جلو رفتن جانی ندارد.
انگار چیزی در دلش رمبیده بود. دستی به پهنای دست تمام آدم های میدان گلویش رامی فشرد. چشمانش می سوخت، دلشوره ای غریب آزارش می داد. جمعیت هر لحظه زیادتر می شد. مردی با صدای بلند کل می زد، دیگری بشکن زنان قنبل می جنباند. چند تائی زن آن دورتر ایستاده بودند و زیر پوزی می خندیدند.
حمال های بازار انگار جن خبرشان کرده باشد، با جل های خاکی رنگ خود سر و کله اشان پیدا شده بود. نیش همه باز بود و چشمهاشان برق می زد. گرمای آفتاب تن را می سوزاند.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

منیرو روانی‌پور

تعداد صفحات

146

حجم (مگ)

1.3

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

مؤلف: منیرو روانی‌پور
ناشر: نیلوفر
زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 8fa3.62
سال چاپ: 1380
نوبت چاپ: 4
تیراژ: 2500 نسخه
تعداد صفحات: 146
قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)
شابک 10 رقمی: 9644480813
شابک 13 رقمی: 9789644480812

دیدگاهی دارید؟