توضیحات
مردی در قفس
مردی در قفس اولین نوشته به انتشار رسیده توسط فریدون تنکابنی می باشد.
او واسه ی آکندن و امتلا نگاشته اش از اعتراض اجتماعی و داستان و مقاله را به هم متصل نموده است و با اعصبانیت و طعنه مسئلهای روزمره را وصف می نماید.
در داستان بلند مردی در قفس از نظر و دید رمانتیک به سرنوشت نگاه می کند و در نمونه جمع شده داستان اسیرخاک شکل و صورت زندگی فقیران را شرح می دهد. بعد از نمونه ی پیاده شطرنج در سال هزار و سیصد و چهل و چهار و در ستاره های شب تیره تلاش می کند که با کنارهم گذاشتن امرهای مخالف هم سرگذشت بی هدف معلمان و کارمندان را به سخره می گیرد. و او به موجب چاپ نمودن یادداشت های شهر شلوغ زمانی هم نیز زندانی می گردد.
پسر گوژپشتی در خانواده ی خود پذیرفته نمیشود، به مدرسه میرود ولی در مدرسه نیز به خاطر قیافه و گوژ پشتش مشکل دارد. او با ورود به دبیرستان از اعضای خانوادهاش جدا میشود و فقط از آنها پول توجیبی میگیرد.
پس از مدتی شروع به کار میکند و چون استعداد شعر گویی دارد، شعرهایی مینویسد و با نام مستعار به چاپ میرساند. روزی که قرار است برای نوشتن در صفحه ی ادبی یک روزنامه قرارداد ببندد، از دوستش که نقاش است میخواهد به جای او با روزنامه قرارداد ببندد. مرد نقاش تابلویی از گوژپشت کشیده است که او را در قفس نشان میدهد. به باور او روح گوژپشت در قفس جسمش اسیر است و در پشت قیافه ی او روح زیبایی وجود دارد که از چشمهای گوژپشت بر او نمایان شده است. سال ها بعد وقتی نقاش میمیرد، گوژپشت احساس میکند خودش هم مرده است.
دیدگاهی دارید؟