0

 

خوشا به حال افتادگان (صوتی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

خوشا به حال افتادگان

«ژرژ سیمنون» پلیسی نویس قدرتمندی است. این داستان کشش و جذابیت بسیاری دارد. شخصیت منحصر به فرد خیاط با همه ی شخصیت های رمان های پلیسی تفاوت دارد. در اینجا کارآگاه داستان لاابالی و بی قید است، اما داستان و گره های معما را همین خیاط مفلوک باز می کند… بیشتر نمی گویم تا خودتان آن را بشنوید و لذت ببرید. «کاشورا» خیاط فقیری است که در همسایگی آقای «لِبه» مغازه دارد. آقای لبه کلاه فروش است و ثروت زیادی دارد. در محله ی آنان جسد شش پیرزن که به قتل رسیده اند، پیدا شده و کاشورا فکر می کند آقای لبه قاتل آنهاست…. آقای لبه و کاشورا هر روز غروب برای صرف قهوه به «کافه پای» می روند. کاشورا ترس مبهمی از آقای لبه دارد؛ چراکه فکر می کند او قاتل شش مقتول است. روزی در کافه یک تکه کاغذ را روی لبه ی شلوار لبه می بیند و آن را برمی دارد و به لبه می دهد. روی کاغذ دو حرف از روزنامه چسبانده شده است. همان حروفی که قاتل سه روز پیش از وقوع قتل آنها را برای روزنامه ی شهر فرستاده است.پلیس برای شناسایی و تحویل قاتل یک جایزه ی بیست هزار فرانکی اعلام کرده است و کاشورا به خاطر فقر و داشتن ۹ سر عائله، به شدت به این پول نیازمند است. ازطرفی بازرس «میکو» برای دستگیری قاتل از پاریس به آن شهر می آید. یک روز که کاشورا و لبه در کافه نشسته اند، کاشورا تصمیم می گیرد بعد از اینکه لبه کافه را ترک کرد، او را تعقیب کند. در مسیر تعقیب می بیند که یک پیرزن معلم از خانه اش بیرون آمد و در انتهای یک کوچه پیچید. لبه نیز او را تعقیب می کرد. کاشورا ناگهان فهمید لبه ناپدید شد و لحظاتی بعد صداهایی مبهم شنید….

دیگر اثار این نویسنده

توضیحات تکمیلی

نویسنده

ژرژ سیمنون

گوینده

بهروز رضوی
ترجمه / اقتباس شنیداری
محمدرضا گودرزی
تهیه‌کننده رادیویی
محمو احمدی
سردبیر رادیویی
محسن حکیم معانی
صدابردار
مهرداد محمدرضا

حجم (مگ)

33

مدت زمان (دقیقه)

105

دیدگاهی دارید؟