توضیحات
آواز بلند
هادی، فرزند کوچک خانواده، به جبهه رفته اما مدتی بیخبری از او مادر و پدرش را سخت نگران کرده است، در این میان عزیز و آقاجان (مادر و پدر هادی) تلاش می کنند خبری از او به دست آورند…
حبیب نوجوانی است که میخواهد جای خالی داییِ مفقودش را در خانواده پر کند، اما از سوی دیگر سودای دانشگاه و ماجرایی عاشقانه او را پایبند زندگی و شهر و خانه و مدرسه کرده است. عزیز خانم (فهیمه) مادری است که فرزندش به جبهه رفته و خبری از او نیست. او که مادربزرگ راوی است بسیار مضطرب و دلنگران است و با رنجهایی که این مادران متحمل شدند دست به گریبان است.
حبیب، راوی رمان، جوانی در آستانه کنکور است که عشقی جوانانه نیز در وجودش پاگرفته و در کنار علاقه حجت (جوان روستایی) به خالهی حبیب (مهناز) نمادی از جریان داشتن زندگی در کنار جنگ و درگیری است. «آواز بلند» را باید رمانی است که تصویری از جریان داشتن زندگی در کشاکش جنگ ارائه میکند…
«آواز بلند» عنوان چهارمین اثر داستانی علیاصغر عزّتیپاک است که انتشارات مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب آن را چاپ و نشر کرده است.
«آواز بلند»، داستان انسانهایی است که سرنوشتشان به روزهای دفاع مقدس گره خورده است. در داستان این کتاب، مخاطب با یک قهرمان مواجه نیست و شخصیتها بهنوبت نقش قهرمان روایت را ایفا میکنند. این شاخصه موجب میشود شخصیتها به یک نسبت در ذهن باقی بمانند. کتاب ۱۵ فصل دارد و هر فصل روایت یک روز از زندگی قهرمانان داستان است.
این کتاب با تصویرپردازیهای دقیق و جذّاب، جزئیترین صحنهها و مکانها را برای مخاطب ترسیم میکند و با زبانی شیوا روایتی اجتماعی-خانوادگی از دوران دفاع مقدّس را با نثری مناسب برای مخاطب امروزی بیان میکند.
نخستین کتاب عزتیپاک با نام «میمانم پشت در» در سال ۱۳۸۵ به عنوان کتاب سال حوزه هنری معرفی شد و دومین کتابش به نام «زود برمیگردیم» جایزههای «کتاب سال سلام» و «دوسالانه ادبیات کودک و نوجوان ایران» را از آن خود کرد. کتاب سوم این داستاننویس نیز با عنوان «باغ کیانوش» در سال ۱۳۹۰ برگزیده «کتاب سال دفاع مقدس» در حوزه رمان نوجوان شد.
دیدگاهی دارید؟