توضیحات
سنتائور
کتاب سنتائور، رمانی نوشته ی جان آپدایک است که اولین بار در سال ۱۹۶۳ منتشر شد.
داستان این رمان، روایتی مدرن از افسانه ی شیرون است. شیرون، نجیب ترین و خردمندترینِ سنتائورها (موجوداتی با بدن انسان و پاهای اسب) بود. او در حالی که به شکلی دردناک زخمی شده بود، جاودانگی خود را به پرومتئوس تقدیم کرد. در این کتاب، کوه المپ به دبیرستانی در شهری کوچک تبدیل شده است. شیرون در این قصه، معلم علوم این دبیرستان یعنی جورج کالدول و پرومتئوس نیز، پسر پانزده ساله ی کالدول یعنی پیتر است. آپدایک با ترکیب هنرمندانه ی خاطراتی از گذشته ی خود و قصه هایی از اساطیر یونان، جست و جوی شیرون برای رسیدن به آرامش را به اتفاقات رقم خورده در سه روز زمستانی در سال ۱۹۴۷ تبدیل می کند. نتیجه ی این ترکیب، داستانی درخشان و به یاد ماندنی است که جذابیت خود را از ابتدا تا انتها حفظ می کند.
جان هویر آپدایک، نویسنده امریکایی است.
«سنتائور» یک سال پس از انتشار، جایزه ملی امریکا را به خود اختصاص داد و سال بعد برنده جایزه بهترین رمان خارجی در فرانسه شد.
«سنتائور» از یک سو بُعدی اساطیری دارد و از سوی دیگر، زندگی معاصر طبقه متوسط امریکا را به زیبایی تحلیل میکند. کمتر رمانی است که رابطه پدر و پسر در آن تا این حد زیبا و موجز تصویر شده باشد. این رمان روایتگر عشق پسری است به پدرش.
در افسانههای یونان باستان سنتائورها موجوداتی ظالم و خوشگذران بودند. تنها استثنا میان آنها شیرون بود. او معلم بسیاری از مردان بزرگ بود، مردانی مثل هرکول،آشیل و جیسون و … .
روزی هرکول به طور اتفاقی با پرتاب تیری زهرآگین، پای شیرون را مجروح کرد و همین باعث شد که از آن پس، شیرون، لحظهای از رنج و درد رهایی نداشته باشد. او موجودی فناناپذیر و نامیرا بود ولی از زئوس (خدای خدایان) درخواست کرد که مرگ او را سریعتر برساند. زئوس نیز با دیدن عذابی که شیرون میکشید با خواسته او موافقت کرد.
«سنتائور» داستان چند روز متوالی از زندگی جرج دبلیو کالدول، معلم پنجاه ساله دبیرستان، است. فردی دست و پا چلفتی، سادهلوح، تلخ و بدبین که با پسر و همسر و پدر همسرش در حاشیه شهر زندگی میکند و هر روز با ماشین سیاه و بزرگ و لکنتهاش در راه طولانی دبیرستان پسرانهای که در آن تدریس میکند در رفت و آمد است. ماشین او قبلاً، اتوموبیل مخصوص تشیع جنازه بوده است و در آخر کتاب… .
دیدگاهی دارید؟