توضیحات
خاکسپاری
«رِنه بُووه» به طور اتفاقی جان خود را از دست داد و پلیس مراقبت از جسد او را به خانم «ژن لیلیارد»، سرایدار محل مسکونی بووه سپرد. خانم «مارش» ادعا کرد که او شوهر من و نام واقعی او « ساموئل مارش » است.
… پلیس به تحقیقات خود ادامه داد تا آنکه پی برد نام واقعی او نه بووه بوده و نه مارش، بلکه نام او «گاستون لامبلو » بوده است. جسد به سردخانه منتقل شد. بعد از آن پلیس خانم « لِر» خواهر لامبلو را پیدا کرد. او به دیدن آپارتمان برادرش رفت و پلیس در ادامه ی تحقیقات فهمید که لامبلو در سال ۱۸۹۸ مردی به نام « پیر مانچلی » را به ضرب چاقو کشته است. حتی اثر انگشت او در پرونده های پلیس باقی بود و این خبر در روزنامه های آن روز به چاپ رسیده بود… .
مختصری درباره ی نویسنده :
ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی بود. از وی که به خاطر نوشتن رمان های پلیسی شهرت داشت نزدیک به ۲۰۰ رمان و تعداد بسیاری آثار کوتاه منتشر شده است. سیمنون خالق شخصیت «کمیسر مگره» یکی از سرشناسترین کارآگاههای ادبیات پلیسی جهان است. او در ۱۳ فوریه سال ۱۹۰۳ در شهر لیژ (Liége) بلژیک به دنیا آمد. پدرش دزیره در یک شرکت بیمه حسابدار بود.
ژرژ در سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴ در مدرسه سن آندره به تحصیل پرداخت و با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ به کالج سن لویی رفت که دبیرستانی تحت نظارت ژزوئیتها بود. تا پیش از ۱۹۱۸ به مشاغل مختلفی از جمله شاگردی در کتابفروشی مشغول شد، اما در ژانویه آن سال در پی بیماری پدرش ترک تحصیل کرد و در نشریه گازت دو لیژ به عنوان خبرنگار مشغول کار شد.
این شغل به او امکان داد با گروهها و طبقه های مختلف مردم از جمله افرادی که در هتلهای ارزان قیمت اقامت داشتند و گهگاه گذارشان به ادره پلیس میافتاد، سروکار پیدا کند و با منش و رفتار آنها به خوبی آشنا شود. این آشنایی زمانی که بعدها نویسندگی حرفه اصلی اش شد بسیار به کار آمد.
کار در گازت که روزنامهای پرتیراژ و عامه پسند بود باعث شد تا مهارتهای تند نویسی و ویرایش سریع متون نوشتاری را به خوبی فرابگیرد. عادت تندنویسی تا پایان کار حرفه ایاش با او ماند به نحوی که میتوانست یک رمان کامل را تنها در سه ساعت بنویسد و آماده چاپ کند!
در دوران کار در گازت بیش از ۱۵۰ مقاله با نام قلمی G.Sim نوشت و در فاصله سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ بیش از ۸۰۰ قطعه فکاهی با نام مسیو لکوک به چاپ رساند.نخستین رمان او با نام بر پل آرش در ژوئن ۱۹۱۹ نوشته شد و در ۱۹۲۱ با نام مستعار G.Sim به چاپ رسید. در سال ۱۹۳۰ شخصیت محبوب آثارش کمیسر مگره، برای نخستین بار در داستان کوتاهی که آن را به درخواست ژوزف کسل برای چاپ در مجله کارآگاه نوشت، خودنمایی کرد.
سیمنون در خلال جنگ جهانی دوم در وانده میزیست و در همین دوران بود که با آندره ژید، نویسنده نامدار فرانسوی، آشنایی یافت.
در ۱۹۴۵ پس از آن که گشتاپو به یهودی بودن وی شک برد، از فرانسه اشغال شده گریخت و به آمریکا رفت. دوران اقامت در آمریکا از خلاقانهروزهاب زندگانی پربار سیمنون بود.
در ۱۹۵۵ بار دیگر به اروپا بازگشت و نخست در فرانسه و سپس در سوئیس اقامت گزید. در ۱۹۷۲ عملاً داستاننویسی را کنار گذاشت و به نگارش زندگینامه خود پرداخت. رمانهای او آمیزهای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانه روان انسانهاست.
وی ترسها، عقدههای روانی، گرایشهای ذهنی و وابستگیهایی را توصیف میکند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یکنواخت روزمره پنهان هستند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر میشود.
آثار او مشتمل است بر بیش از ۲۰۰ رمان، ۱۵۰ رمان کوتاه، یک سناریو برای باله، چندین جلد زندگینامه (که نخستین آنها با عنوان خاطرات خودمانی در ۱۹۸۱ منتشر شد)، مقاله های بیشمار و تعداد بسیاری رمان عامه پسند که صرفاً برای کسب درآمد و با یک دوجین نام مستعار نوشته است. اما شهرت وی به واسطهٔ ۷۵ رمان و ۲۸ داستان کوتاهی است که کمیسر مگره قهرمان آنهاست. نخستین این رمانها با نام مسافری که با ستاره شمال آمد (Pietr Le Letton) در سال ۱۹۳۱ و آخرین آنها مگره و مسیو چارلز به چاپ رسیدند.
*این کتاب در سال Inquest on Bouvet (۱۹۵۸) برای اولین بار نوشته و چاپ شد.”
دیگر اثار این نویسنده
دیدگاهی دارید؟