توضیحات
برادر ایام جلد ۲
میرآقا با ترفند خاص یک زن، از شرّ سرقت داراییهایش به دست قاسم سورچی و ضیاء مردهخور نجات پیدا میکند. اما ترفند زن چه بود؟ اول اسفند ۱۲۹۹ نقطه آغاز داستان ماست. پایتخت در تب شایعه کودتا میسوخت و هر دم هجوم قزاقها را انتظار میکشید. در این اوضاع میرآقا، گیلهمرد سادهدل روستایی، بیخبر از همه جا به تهران آمد تا طلب قدیمی خود را از دولت بستاند.
درابتدای ورودش، قاسم سورچی و ضیاء مردهخور که پیرمرد خسته و خوابزده را میت میپنداشتند، قصد سرقت پول و دندان طلای او را داشتند، اما او از چنگ آنها نجات یافت و شب را در قهوهخانه قنبر گذراند. روز بعد خود را به یکی از اداره های تابعه وزارت داخله رساند و زبان به گلایه گشود که قشون انگلیس دو سال پیش چند رأس دام و محصول زمین او را به زور تفنگ خورده و بردهاند و یوزباشی ایرانی قشون دولت به او دست خطی داده تا بتواند پول خود را بستاند، اما وقتی به محل قشون میرسد یکی از افراد قشون، او را از وصول پولش ناامید میکند. میرآقا دست خطی را که آن زمان از قشون انگلیس گرفته است به او نشان میدهد، اما او را به جای دیگری میفرستند.
میرآقا متوجه میشود که وزارت فواید عامه که او را به آنجا فرستادند هم حقهای بیش نبوده است و اما حالا…
دیگر نسخه های این کتاب
دیدگاهی دارید؟