توضیحات
مانیفست کمونیست
.
مانیفست کمونیست (یا بیانیهٔ کمونیست، در اصل مانیفست حزب کمونیست) یک جزوه سیاسی است که در سال ۱۸۴۸ توسط فیلسوفان آلمانی، کارل مارکس و فردریش انگلس، منتشر شد. این اثر به درخواست اتحادیه کمونیستها و برای اولین بار در لندن (به آلمانی تحت عنوان Manifest der Kommunistischen Partei) به انتشار رسید؛ درست در زمانی که انقلابهای ۱۸۴۸ در حال شعلهور شدن بودند. مانیفست بعدها به عنوان یکی از تاثیرگذارترین اسناد سیاسی جهان به رسمیت شناخته شد. این اثر رویکردی تحلیلی بر مبارزه طبقاتی (به صورت تاریخی و در زمانه معاصر)، تعارضات سرمایهداری و شیوه تولید کاپیتالیستی است، بیش از آنکه پیشبینیای از فرمهای بالقوه کمونیسم در آینده ارائه کند.
مانیفست کمونیست بیانگر نظریات اجمالی مارکس و انگلس در مورد ماهیت جامعه و سیاست است، برای مثال به قلم خودشان «تاریخ تمام جوامع موجود، تاریخ مبارزات طبقاتی بودهاست». این جزوه همچنین حاوی ایدههای اجمالیشان پیرامون چگونگی جایگزینی غایی جامعهٔ کاپیتالیستی زمانهشان با سوسیالیسم است. در اواخر متن بیانیه، نویسندگان خواستار «واژگون ساختن تمامیت نظام اجتماعی موجود، از راه جبر» میشوند، که به عنوان توجیهی برای انقلابهای کمونیستی در سراسر جهان استفاده شد. در سال ۲۰۱۳، مانیفست کمونیست به همراه سرمایه، جلد ۱، اثر مارکس، در برنامهٔ حافظهٔ جهانی یونسکو به ثبت رسید.
چکیده
مانیفست کمونیست شامل یک مقدمه، چهار بخش و در نهایت یک جمعبندی کوتاه است. مقدمه با اعلام صریح این نکته آغاز میشود که: «شبحی در اروپا در گشت و گذار است – شبح کمونیسم. همه نیروهای اروپای کهن برای تعقیب مقدس این شبح متحد شدهاند.» و تصریح میکند که تمامی احزاب در اروپا- هم احزاب دولتی و هم احزاب اپوزیسیون- یکدیگر را به «انگ کمونیسم» متهم میکنند.
این موضوع نویسندگان بیانیه را به این نتیجه میرساند که قدرتهای موجود کمونیسم را به عنوان یک قدرت به رسمیت میشناسند. در ادامه، متن مقدمه کمونیستها را برمیانگیزد تا دیدگاهها و اهدافشان را به روشنی منتشر کنند و ترغیبشان میکند تا «در مقابل افسانه شبح کمونیسم، مانیفست حزب خود را قرار دهند.»
بخش نخست مانیفست، «بورژواها و پرولتارها»، مختص تشریح شکلگیری ماتریالیستی تاریخ است، که «تاریخ همه جوامع تا کنون، تاریخ مبارزات طبقاتی بودهاست.» جوامع همواره به شکل اکثریتی سرکوب شده به زیر یوغ استعمار اقلیتی سرکوبگر درآمدهاند.
در نظام سرمایهداری، طبقه کارگر صنعتی، یا پرولتاریا، درگیر مبارزه طبقاتی علیه بورژوازی یا همان صاحبان ابزار تولید میشود. این مبارزه همانند گذشته، به انقلابی منجر خواهد شد که یا ساخت جامعه را تغییر میدهد، یا به «فنای مشترک طبقات متخاصم» میانجامد. بورژوازی از طریق «تحولات لاینقطع در تولید، تزلزل بلا انقطاع کلیهٔ اوضاع و احوال اجتماعی» و فروپاشیدن قدرتهای کهن فئودالیسم تبدیل به طبقه مسلط اجتماع شدهاست. بورژوازی دائماً در حال بهرهکشی از نیروی کار پرولتاریا و در نتیجه سودآوری و انباشت سرمایه است. هرچند، بورژوازی با این کار «گور خود را حفر میکند»؛ پرولتاریا ناگزیر از ظرفیت خود آگاه خواهد شد و از طریق انقلاب به قدرت خواهد رسید و بورژوازی را برخواهد انداخت.
بخش دوم، با عنوان «پرولتارها و کمونیستها» با تشریح مناسبات کمونیستهای آگاه و سایر گروهها در طبقه کارگر آغاز میشود. حزب کمونیست به مقابله با سایر احزاب طبقه کارگر نخواهد پرداخت، اما برخلاف آنها، مبیّن خواست اراده عمومی و مدافع منافع عمومی پرولتارهای جهان به عنوان یک کل واحد و فارغ از هرگونه ملّی گرایی است.
این بخش با دفاع از کمونیسم در برابر ایرادات مختلفی که به آن وارد میشود ادامه مییابد، از جمله این اتهام که کمونیسم مدافع فحشاء عمومی یا مروّج تنبلی و بیانگیزگی مردم برای کار است؛ و درنهایت بخش دوم با طرح اقداماتی عاجل پایان مییابد که از میان آنها میتوان به مالیات تصاعدی بر درآمد؛ الغای مالکیت خصوصی و موروثی؛ منع به کار گرفتن کودکان؛ آموزش عمومی رایگان؛ ملّی کردن وسایل ارتباطی و حمل و نقل؛ متمرکز کردن اعتبارات از طریق یک بانک ملّی؛ توسعه مالکیت عمومی و غیره اشاره کرد. اقداماتی که اجرای آنها مقدمهای برای شکلگیری جامعهای بیدولت و رها از تمایزات طبقاتی بود.
در بخش سوم، با عنوان «ادبیات سوسیالیستی و کمونیستی»، تمایزات میان کمونیسم و دیگر آموزههای رایج سوسیالیستی آن زمان برشمرده میشود و آنها را متوسعاً ذیل عناوین سوسیالیسم ارتجاعی؛ سوسیالیسم بورژوایی یا محافظهکار؛ کمونیسم و سوسیالیسم انتقادی- آرمانشهری. گرچه این آموزهها هرکدام از وجهی خاص در مظان نقد و اتهام قرار میگیرند، همگی به دلیل حمایت از اصلاحطلبی و ضعف در درک نقش انقلابی چشمگیر طبقه کارگر مردود شمرده میشوند.
«مناسبات کمونیستها با احزاب مختلف اپوزیسیون»، بخش پایانی مانیفست، اجمالاً به مواضع کمونیستها در برابر نزاعهای داخلی در اواسط قرن نوزدهم در کشورهایی مشخص مانند فرانسه، سوئیس، لهستان و آلمان اختصاص یافتهاست. در این بخش آلمان «در آستانه انقلاب بورژوایی» معرفی میشود و پیشبینی میشود انقلابی جهانی به زودی به دنبال آن به وقوع بپیوندد. این بخش با اذعان به اتحاد با سوسیال دموکراتها، حمایت آشکار از دیگر انقلابهای کمونیستی و دعوت به وحدت عمل میان پرولتارهای جهان به پایان میرسد. «کارگران جهان، متّحد شوید!»
دیدگاهی دارید؟