0

 

کمبوجیه و دختر فرعون

توضیحات

کمبوجیه و دختر فرعون

رمان تاریخی و جذاب کمبوجیه و دختر فرعون نوشته گئورگ ابرس که پیرامون ایران باستان در زمان سلطنت کمبوجیه (پادشاه هخامنشی) و حکومت سلسله بیست و ششم فراعنه مصر نگاشته شده، یکی از معدود رمان های تاریخی قرن نوزدهم کشور آلمان است که در قرن بیستم نیز مورد استقبال عمومی قرار گرفته است. این کتاب تحت عنوان دختر شاه مصر برای نخستین بار در سال ۱۸۶۴ منتشر شد و بلافاصله مورد استقبال و توجه کم نظیری قرار گرفت. دختر شاه مصر تا سال ۱۸۷۵ و بعد از آن یعنی تا سال ۱۹۲۸ بارها تجدید چاپ شد و خیلی زود به یکی از پرفروش ترین رمان های تاریخی زمان خود تبدیل گردید و به عنوان کتاب نمونه مشهور شد. تنها در کشور آلمان بیش از چهارصد هزار نسخه از آن به فروش رفت که با توجه به تیراژهای رایج در قرن نوزدهم، رکود قابل ملاحظه و کم نظیری است. کتاب در سالهای بعد به بیست و شش زبان مختلف ترجمه شد که اگر شمارگان ترجمه های آن را هم به حساب آوریم، مجموع نسخه های منتشر شده آن سر به میلیون می زند.

نویسنده کتاب، گئورگ ابرس، مصر شناس و باستان شناس و یکی از شاگردان نامدار پرفسور “لپسیوس”، باستانشناس شهیر آلمانی بود. سالها در شهرهای “لایپزیک” و “ینا” استاد دانشگاه بود و دو سفر علمی طولانی و پر بار به مصر داشت. ابرس دارای نقطه نظرهای موثق و مستقل و کشفیات قابل ملاحظه ای در زمینه تاریخ مصر باستان است. در قرن نوزدهم نوشتن رمان توسط یک دانشمند سرشناس که بر طبق عرف رایج باید صرفا به کار علمی می پرداخت، رویدادی بسیار غیر متعارف بود و خشم و شگفتی محافل علمی اروپا را برانگیخت. یکی از مستشرقین نامدرا آن زمان در سرزنش کار ابرس نوشت: «رمان دشمن خونی علم تاریخ است.» اما ابرس که از استحکام چهارچوب علمی اثر خود مطمئن بود، به همکار خویش پاسخ داد: «با همین استدلال می توان ادعا کرد که نقاشی از طبیعت دشمن خونی علم گیاه شناسی است.» از سوی دیگر، منتقدین ادبی قرن نوزدهم نیز به کتاب ابرس، برچسب “رمان دانشگاهی” زدند و منظورشان این بود که کتاب، بیش از حد رایج در صنف رمان نویسان، پر از نکته های علمی و واقعیات تاریخی است. اما اگرچه منتقدین ادبی ، رمان ابرس را به علت سنگینی بار علمی سرزنش کردند و محافل علمی کوچکترین انحراف متن از واقعیات اثبات شده تاریخی را مذمت نمودند، موفقیت عظیم و کم نظیر کتاب دختر شاه مصر، در میان خوانندگان، ابرس را به نوشتن رمان های تاریخی دیگری ترغیب نمود. اما کتابی که تا اوایل قرن بیستم همچنان با نام ابرس پیوند خورده بود، کتاب دختر شاه مصر بود و موفقیت این کتاب در آلمان و سراسر اروپا موج بزرگی از رمان های تاریخی مشابه به راه انداخت و نویسندگان متعددی (و از جمله برخی از دانشمندان و باستان شناسان) را به این راه کشاند.

ماجرای کتاب از نظر زمانی مربوط به اواخر حکومت سلسه بیست و ششم فراعنه مصر (۵۲۵ قبل از میلاد) است و به چگونگی انقراض این سلسله به دست ایرانیان و سقوط امپراتوری فراعنه می پردازد . این دوره همزمان است با حکومت سلسله ی هخامنشیان و سلطنت کمبوجیه بر ایران. منبع اصلی ابرس در نگارش این رمان، تاریخ هرودوت (حدود ۴۸۵ تا ۴۲۵ قبل از میلاد ) است که “سیسرو” او را پدر علم تاریخ و پیشکسوت مورخین دانسته است . اثر مشهور هرودوت با نام “تاریخ جهان” که فتح مصر ، درگیری های بزرگ سلاطین آسیایی و جنگ های ایران و یونان را شامل می شود، پایه تاریخی رمان کمبوجیه و دختر فرعون است. یکی دیگر از منابع مورد استفاده ی ابرس، تاریخ دیودور سیسیلی است که البته آثار او چند قرن پس از “هرودوت” به رشته تحریر در آمد.

ابرس در مقدمه چاپ دوم کتاب خود نوشت: «از جناب آقای پرفسور “لپسیوس” سپاسگزارم که به من تذکر داد اگر تمام رویدادهای داستان را تنها به سرزمین مصر محدود کنم خواننده خسته خواهد شد. من به تبعیت از این توصیه خردمندانه، چهارچوب تاریخی اخذ شده از نوشته های هرودوت را چنان تقسیم بندی کرده ام که خواننده را مقدمتا به یک محفل یونانی می برم تا با جهان بینی و سبک فکر یونانیان آشنا بشود … خواننده از این محفل یونانی به مصر و سپس به ایران می رود و دوباره به ساحل نیل برمی گردد. امید من آن است که توجه و علاقه خواننده به طور مساوی میان این سه ملت بزرگ باستانی تقسیم شود.»

البته واقعیت این است که فرهنگ یونانی در کتاب ابرس جای ویژه ای دارد. خردمند ترین شخصیت کتاب، “کرزوس”، شاه مخلوع “لودیه” است که در اثر تحمل مصیبت و بلا (شکست از کوروش و از دست دادن ثروت و تاج و تخت سلطنت) فرزانه و وارسته شده و به عنوان مشاور کمبوجیه، همواره ملبغ آشتی و سازش بر اساس شجاعت و حکم عقل است. کرزوس حکمت را در مکتب “فیثاغورث” آموخته و نماینده خرد و حکمت یونانی و اصل اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط است. قدرت کرزوس پس از شکست به عنوان شاه و سردار جنگی صرفا بر دانش و حکمتش استوار است. او فیلسوفی است که از پشت پرده شاه را هدایت می کند و از انحرافات او تا آن جا که می تواند جلو می گیرد. شک نیست که نویسنده در قالب شخصیت کرزوس شان و مقام اجتماعی شخص خود، به عنوان حکیم و دانشمند را نیز می ستاید. یکی از جلوه های این حکمت احترام عمیق نویسنده به فرهنگ و فلسفه ی ملل مختلف است. ابرس به جای نکوهش مستقیم رسوم خرافی و پیش داوری در باره اعتقادات مردم، نمایندگان آنان را به بحث و محاجه وا می دارد تا خواننده بتواند خود با شنیدن استدلالات طرفین، درباره موضوع مورد بحث داوری کند.

حکایت این قصه پر نشیب، حکایت وصال های کوتاه اما شیرین، و حکایت فراق های طولانی و تلخ است. این قصه روایت صف آرایی یک پسر در برابر پدر خود، و یک برادر در برابر برادر خود است که دست تقدیر هر یک را به نوعی مجازات می کند. این قصه، نمایشی از اسارت است، اسارت یک پادشاه مقتدر، به چنگ دیو حسادت، غضب و شرارت. داستان جوانمردی یک شاهزاده، داستان رفاقت های پایدار و تا دم مرگ است. داستان حسادت یک برادر، داستان کنیزی فریب خورده، داستان فرعونی مستاصل، حکایت مردمی خرافی، و حکایت سوء استفاده های کاهنین است. این داستان، قصه صداقت ایرانیست، قصه تمدن کهن ایرانیست. قصه ای که عشق، حسادت، جوانمردی، نفرت، دو رویی، انتقام و صد البته حس دیوانه کننده ی پشیمانی را به زیبایی در خود جای داده است.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

گئورگ ابرس

مترجم

جواد سید اشرف

حجم (مگ)

7

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

تعداد صفحات

200

دیدگاهی دارید؟