توضیحات
میدان ایتالیا
میدان ایتالیا در واقع تاریخ یک صد و اندی ساله ایتالیا منتهی به دهه های ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم است. این داستان سرگذشت سه نسل پیاپی از یک خانواده روستایی را در بر می گیرد.
کتاب به سه زمان تقسیم شده و هر زمان به بخش های کوچک تر: زمان اول از پلی نیو پدر و تولد گاریبالدو اول تا مرگ اوست، زمان دوم شامل کودکی گاریبالدوی دوم و فردی به نام ملیکوره که در همین زمان می میرد، و زمان سوم ادامه زندگی گاریبالدو تا زمانی که می میرد در اول و آخر داستان نیز بخش کوتاهی آمده است. صحنه آغازین داستان، همان صحنه پایانی است: توصیف مرگ گاریبالدوی دوم؛ داستان شکلی دایره وار دارد.
“پلی نیو” با ظهور گاریبالدی به او و یارانش می پیوندد. هدف او خروج از جور و ستم اربابان است و چنان به گاریبالدی ایمان دارد که تصمیم می گیرد اگر فرزندش پسر شد او را گاریبالدو بنامد و اگر دختر شد آنیتا، که نام همسر مبارز گاریبالدی است.
همسرش در شکم اول دوقلوی پسر به دنیا می آورد و پلی نیو که نمی تواند نام هر دو را گاریبالدو بگذارد، یکی را کوارتو و دیگری را ولترنو نام می نهد که هر دو مکانهایی هستند که سفر تاریخی گاریبالدی برای فتح جنوب ایتالیا در آن مکان ها شروع و خاتمه یافته و خود پلی نیو نیز در آن نبرد شرکت داشته است.
فرزندان بعدی او البته گاریبالدو و آنیتا نام گذاری می شوند. داستان به سه زمان تقسیم شده است: زمان اول به پلی نیو می پردازد و زمان دوم به گاریبالدو… زمان سوم به فرزند گاریبالدو که ولترنو نام دارد اما همگان او را گاریبالدو می خوانند. پس… داستان پر از گاریبالدو است!
به همین خاطر روی جلد کتاب سه چهره می بینیم که در واقع یک چهره هستند که توسط پرچم ایتالیا به سه قسمت تقسیم شده است. سرنوشت شخصیت های اصلی داستان به نحو عجیبی به یکدیگر گره خورده است و گویا از این تقدیر گریزی نیست و شخصیت ها روی دایره ای می چرخند که اگرچه رنگ آن عوض شده است لیکن راه به همانجایی می برد که قبلا رفته است!
دیدگاهی دارید؟