0

 

اعتماد

توضیحات

اعتماد

در این رمان کم‌نظیر ما با جهانی روبرو می‌شویم که یکسره در هاله‌ای از دعاوی راست و دروغ که اثبات هیچ‌کدام برایمان میسر نیست پوشیده شده. هویت آدم‌ها از زبان کسانی بیان می‌شود که ما خودشان را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم آیا حتی آن‌چه درباره خود می‌گویند راست است یا نه. از سوی دیگر سرنوشت شخصیت‌ها به این بسته است که خواه‌ناخواه آن‌چه را که می‌شنوند باور کنند زیرا جز صدایی که از جایی ناشناخته و از دهانی ناشناخته می‌شنوند هیچ پناهی و راهنمایی در این دنیای آکنده از دشمن ندارند. جدا از این در این کتاب صدا یا صداهایی هست که خواننده بی آن‌که خود بخواهد ناچار است آن‌ها را بشنود و به آن‌ها اعتماد کند و گرنه قادر به پیش رفتن در داستان نیست.
شروع رمان اعتماد اثر آریل دورفمن، با زنی است که وارد اتاق هتل می شود و تماس تلفنی از یک غریبه مرموز دریافت می کند که به نظر می رسد همه چیز را در مورد او می داند و در مورد دلایل فرار خود از کشورش با او گفتگو می کند. او طی نه ساعت آینده چیزهای نگران کننده ای را در مورد معشوقش (که ممکن است در معرض خطر بزرگی باشد) و اوضاع سیاسی که در آن وارد می شوند ، و همچنین خیالاتش درباره او می گوید. تمثیل های سیاسی تند و تیز که نظر ما را راجع به شخصیت و مبانی دانش ما و همینطور ثبت تاریخ به چالش می کشد .اعتماد خواننده را به یک رمز و راز پسامدرن می کشاند که در آن هیچ چیز ، آن چیزی نیست که به نظر می رسد.
قسمتی از متن کتاب:
 از این کلمه جعل خوشم نمی آید. اما اعتراف می کنم که اول ها همین کار را می کردم یعنی با خودم می گفتم این کار فقط یک تقلید صاف و ساده ست. معلم ها نامه می دادند و از نمره های بد و از شیطنت های بچه ها شکایت می کردند. آن وقت من امضای پدر و مادر بچه ها را جعل می کردم. اما چندان طولی نکشید که این بچه بازی ها را کنار گذاشتم و رفتم به یک مرحله ای که خلاقانه بود. همان طور که سوزانا بهم گفته بود نامه هایی می نوشتم با عذر و بهانه های پر آب و تاب، حتی پیشنهادهایی هم می دادم. خلاصه. از برکت این کار من، خیلی از بچه ها هر وقت خوش داشتند از مدرسه جیم می شدند. بزرگ ترین پیروزی من آن روز بود که ناظم مدرسه نامه کم و بیش توهین آمیزی را به پدرم نشان داد که من به اسم او نوشته بودم. و توی آن به سوسیس بسیار مزخرفی اعتراض کرده بودم که توی مدرسه به زور به خوردمان می دادند؛ پدرم تأیید کرد که آن نامه را نوشته, اما بعدها پیش من اعتراف کرد که لابد حافظه اش سربه سرش می گذارد چون اصلا یادش نمی آید همچو نامه ای نوشته باشد. اما مهم این بود که با مضمون نامه موافق بود: آن نامه درواقع هم سبک نوشتن او را نشان می داد هم فکرش را. آن وقت بود که فهمیدم سوزانا حق دارد که می گوید من علاوه بر تقلید فنی دست نوشته آدم ها از عمیق ترین عواطفشان در وقت نوشتن هم تقلید می کردم. یعنی از روحشان.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

آریل دورفمان

مترجم

عبدالله کوثری

حجم (مگ)

1.9

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

تعداد صفحات

187

دیدگاهی دارید؟