0

 

مرا نگاه کن

توضیحات

مرا نگاه کن

کالین هنکاک قصد دارد تا از فرصت دوباره ای که به دست آورده، نهایت استفاده را بکند. او با گذشته ای پرخشونت و پر از تصمیمات اشتباه و همچنین، با احساس خطر از افتادن به زندان، تصمیم گرفته تا از دردسر دوری کند. دوری کردن از دردسر برای کالین به این معنی است که او فقط و فقط به فکر مدرک تحصیلی اش باشد و از همه ی چیزهای مخرب در گذشته اش اجتناب ورزد. او که هر روز، درس ها و تجارب پرهزینه ی گذشته را به خود یادآوری می کند، حتی فکر وارد شدن به رابطه ای جدی در ذهنش خطور هم نمی کند. ماریا سانچز، دختر سخت کوش مهاجرینی مکزیکی، از منظر ارزش های متداول یک جامعه، تجسم موفقیت به حساب می آید. او با داشتن مدرک از مدرسه ی حقوقی دوک و کار در شرکتی معتبر و شناخته شده در ویلمینگتون، دختر زیبایی است که زندگی حرفه ای به نظر بی نقصی داشته است. با این حال، ماریا نیز گذشته ی پراسترس مختص به خود را دارد؛ گذشته ای که او را وادار به بازگشت به شهر محل زندگی اش کرد و باعث به وجود آمدن سوالات زیادی در مورد عقاید خودش در ذهنش شد. دیداری اتفاقی در جاده ای باران زده، مسیر زندگی کالین و ماریا را برای همیشه تغییر می دهد. این دو شخصیت، به آینده ای در کنار هم فکر می کنندتا این که جریاناتی در گذشته ی ماریا، مسیر وقوع اتفاقات را دوباره تغییر می دهد.

از متن کتاب:
یک روز بیش‌تر از اقامتش نمی‌گذشت که فهمید هرگز نمی‌تواند در آن شهر اقامت کند. خیلی توریستی بود و انگار تمام شهر بدون هیچ نقشه‌ای، درهم و برهم ساخته شده بود. درحالی که قسمت تاریخی شهر خانه‌هایی با ایوانی در جلوی ساختمان داشت که او انتظارش را می‌کشید، با ستون‌ها و جزئیات و روکش‌های چوب بلوط درختان بزرگ ماگنولیا در حیاط خانه‌ها، آن محله‌های دوست‌داشتنی تدریجا جای خود را به مراکز تجاری با پاساژهای کوچک و بقالی‌ها و رستوران‌های زنجیره‌ای و نمایشگاه فرش ماشین داد. ترافیک بی‌پایان در منطقه وجود داشت که تابستان‌ها غیرقابل تحمل می‌شد.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

نیکلاس اسپارکس

مترجم

شهناز مجیدی

حجم (مگ)

10.3

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

تعداد صفحات

618

دیدگاهی دارید؟