توضیحات
رابعه – جلد ۳
رمان رابعه نوشته حسینقلی مستعان به توصیف زندگی امیری اختصاص یافته که در پی رقابتهای عشقی و سیاسی دو پسر خود را به قتل میرساند.
“عمرو”، پسر “خلف بن احمد صفاری”، شکست خورده در جنگ با جانشینان “عضدالدوله”، به سیستان باز میگردد. “رابعه” دختر زیبای عضدالدوله همراه اوست. گفت و گوی آن دو خواننده را با گذشته و روحیات خلف آشنا میکند. او امیری است با ظاهری ملکوتی و باطنی شیطانی که برای رسیدن به مطامع شهوانیاش از هیچ شناختی روگردان نیست. خلف با دیدن رابعه دلباختهی او میشود. عمرو را به سیاهچال میافکند و پس از بریدن سر او بر جنازهاش نماز میگزارد. رابعه تلاشهای خلف برای کامجویی را خنثی میکند. از این پس، رمان گرد تعقیب و گریز این دو شکل میگیرد. و در پس زمینهی درگیریهای عاشقانه، تاریخ آن دوره ـ ضعف خلفا و درگیریهای حکومتهای منطقهای با یکدیگر ـ بازگو میشود. رابعه، زیبارخِ شوربخت دچار بلایایی بسیار میشود. بارها دزدیده و محبوس میشود، اما همواره به نوعی از خطر میرهد؛ از شرف خود دفاع میکند و تن به اغوا و اجبار امیر نمیدهد. تمامی ماجراهای این رمان برای رسیدن به نتیجهای اخلاقی ساخته و پرداخته شده است.
خلاصه کتاب
زمان: ۳۷۳ هجری قمری
مکان: ایران
ایران سراسر غرق در جنگ و خونریزی است و “رابعه”، دختر “عضدالدوله دیلمی” با سیاست و آیندهنگری خاص خویش، با عنوان مشاور برادر و همسر، سعی در سامان دادن به اوضاع ایران دارد. او به سختی مبارزه میکند و با شناسایی سستعنصران و منافقان، با زیرکی یا آنان را به کارهایی بیضرر میگمارد و یا از میدان به در میکند. رابعه از همسرش دارای فرزندی میشود، اما دریغ که در گیر و دار جنگ، همسر خویش را از دست میدهد. آتش جنگها سرانجام رو به خاموشی میروند و مملکت رنگ آرامش به خود میگیرد. ولی غمی بزرگ در دل رابعه نشسته که زدودنی نیست. او سالهای سکون و آرامش را در کنار کودک و در عزای همسر میگذراند …
دیدگاهی دارید؟