توضیحات
صفویه در عرصه ی دین، فرهنگ و سیاست (۳ جلد)
صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، تألیف مورخ معاصر رسول جعفریان به زبان فارسى است. با وجود کثرت مطالعات انجام شده در تاریخ سیاسى و اقتصادى عصر صفویه، در عرصه تحولات دینى تقریباً در سالهاى اخیر و عمدتاًً در پژوهشهاى این نویسنده مورد توجه قرار گرفته که اینک تمام مقالات ایشان در این مجموعه سه جلدى در دسترس است. شاید دلیل اصلى توجه کمتر محققین، به تألیف در این حوزه، عدم آشنایى پژوهشگران عصر صفویه با منابع فقهى و مباحث آن و از این مهمتر، خطى بودن بخش اعظمى از آثار فقهى فقهاء عصر صفویه باشد.
مجلدات سه گانه کتاب مشتمل بر ۴۰ فصل است که ۱۱ فصل آن در جلد اول، ۱۶ فصل آن در جلد دوم و باقى فصول در جلد سوم آمده است. هر یک از فصلها با یک مقدمه یا درآمد آغاز و مشتمل بر زیرفصلهاى و عناوین متعددى است.
نویسنده در مقدمه کتاب، به اهمیت دوره صفوى در بازیابى کاربرد «ایران» پس از قرون متمادى اشاره مىکند. به اعتقاد وى، پس از ظهور اسلام طى نه قرن نخست هجرى، به لحاظ سیاسى، به صورت کشورى مستقل، وجود خارجى نداشته و در واقع، از زمان تسلط امویان و سپس عباسیان و دیگر امرا و دولتهاى محلى و منطقهاى، گاه تحت سلطه مناطق غربى خود در عراق، و گاه تحت سلطه دولتها و نژادهاى برخاسته از شرق خود بوده است. در درازاى این نهصد سال، کلمه ایران، به جز دوره ایلخانان، بسیار محدود بکار رفته و ایران، پارههاى از هم گسسته بوده است؛ آنچنان که در هر دوره، سلسلهاى مستقل بر بخشى از آن حکمرانى مىکرده و به جاى نام ایران، نام بخشها و ایالات آن؛ مانند خراسان، سیستان، آذربایجان، جبال، گیلان و مازندران و فارس، شهرت داشته است. در عوض، اسم و رسم عمومى براى تمامى آن چه که ایران نامیده مىشد، وجود نداشته و با نامهاى مختلفى؛ مانند عجم یا تاجیک و غیره از آن یاد مىشده است.
ایران به عنوان یک واحد سیاسى مستقل، در دوره صفوى، صورت پیش از اسلام خویش را باز یافت. انکار نمىتوان کرد که در کنار خاندان شیخ صفىالدین اردبیلى، بسیارى از ترکان آناتولى که مریدان دلباخته این خاندان بودند، در تشکیل دولت صفوى و طبعاً ایران مستقل سهیم بودند. این ترکان که در اوائل، در برابر تاجیکان قرار داشتند، به مرور ایرانى شدند و در عمل، از دولت، فرهنگ و ملتى حمایت کردند که به سرعت، به عنوان یک واحد سیاسى مستقل، از لحاظ جغرافیایى، سیاسى و مذهبى در بخش مرکزى و غربى آسیا درخشید.
در این دوره، هویّت ایرانى، طراحى جدیدى یافت که مىتوان از آن با عنوان «مسلمان شیعه ایرانى فارسى زبان» یاد کرده و آن را بر بیشتر ساکنان ایران زمین تطبیق کرد؛ چه، حتى سنیان ایران نیز، گرایش شیعى داشته و دارند.
وى در ادامه به تبیین تفاویت این دوران با پیش از آن مىگوید: تفاوت عمده ایران صفوى با دوره پیش از آن، در نقشى بود که این بار، مذهب شیعه در هویت جدید بر عهده داشت. تا پیش از دولت صفوى، مذهب در ایران، مجموعهاى آمیخته از سه گرایش تسنن، تصوف و تشیع بود. به لحاظ تودهاى، سراسر ایران تحت سلطه خانقاهها بود. دولتها به طور غالب سنّى بودند و فقه و قضاوت نیز، تحت سیطره عالمان اهل سنت بود. در این دوره، بجز در چند شهر، خبرى از فقه و فکر و آداب و رسوم شیعى نبود. زمانى که در دوره صفوى تشیع رسمیت یافت، رواج مذهب جدید، تنها به مثابه نشر یک مذهب ساده؛ همانند مذهب حنفى یا شافعى نبود، بلکه به همراه آن، فلسفه سیاسى خاصى مطرح شد. براى مثال، اندیشههاى فلسفى و کلامى در ایران که تحت سلطه اشعرىگرى، به حیات ضعیف خود ادامه داده بود، در این دوره، رواجى تمام یافت؛ و مهمتر آن که، مذهب تشیع، در طرز تلقى مردم از هر جهت، تأثیر ویژهاى از خود بر جاى نهاد.
به هر روى، دولت صفوى، طى دویست و سى سال تمدن ویژه خود را بنا کرد، تمدنى که از هر حیث، لوازم مورد نیاز خود را به همراه دارد. طبعاً اقتباس از گذشته و کشورهاى معاصر فراوان بود؛ اما از حیث فکرى، علمى، اجتماعى و اقتصادى، روزگار صفوى اصول خاص خود را داشت و به عنوان یک دولت خلاق و مبتکر مطرح بود.
در یک جمله مىتوان، دوره صفوى را نقطه قوّت تاریخ کشور ما به حساب آورد؛ چرا که وقتى دولت صفوى قوام گرفت، و آن گاه که تثبیت شد، تحوّل عمیقى را در ایران آغاز کرد و گر چه این تحول با ابزارهاى سنتى صورت مىگرفت؛ اما سبب شکوفایى همه جانبه در ایران شد. آبادى ایران از لحاظ اقتصادى در دوره صفوى بسیار قابل توجه است؛ همچنان که به لحاظ فرهنگى و ساخت و باز ساخت آثار تاریخى، از هر حیث یادآور دوره پر شکوه و پر ثروت سلجوقى در ایران است. مدارس بىشمار، موقوفات فراوان، امکانات علمى گسترده، حفظ میراث مکتوب گذشته، به ویژه میراث مکتوب شیعه، کتابت صدها هزار نسخه خطى در حوزه قدرت صفویان که بسیارى از آنها تا به امروز بر جاى مانده؛ ایجاد مساجد بزرگ و بسیارى از امور دیگر، نشان مىدهد که ایران دوره صفوى، دورهاى درخشان در تاریخ ایران اسلامى بوده است. سفرنامههاى بیگانان، در ایران آن روز، شاهدى بر پیشرفتهاى علمى و اجتماعى در ایران است.
بدین ترتیب مىتوان ادعا کرد، عصر جدید ما، از دوره صفوى آغاز مىشود، دورهاى که ایران نوین شکل گرفت، فرهنگ تشیع غلبه یافت و فرهنگ و هنر اصیل دینى، خلاقیت و ابتکار خود را در عرصههاى مختلف نشان داد؛ دورهاى که فقیهان و فیلسوفان بنامى از ایران برخاستند و با تألیف آثار گرانبها، حیات فکر دینى را به عنوان فکرى زنده و پویا تضمین کردند.
در اینجا به دو نکته باید توجه داشت. نخست آن که این دوره، همانند بسیارى از دورههاى حتى پرشکوه تاریخى، خالى از خبط و خطا، به ویژه از سوى شاهان صفوى نیست. این یقینى است که آنان خطاهاى زیادى داشتند و حتى در اداره کشور در اواخر دوره صفوى، آن چنان ضعفى از خود نشان دادند که مشتى افغان قندهارى، از راه طولانى به اصفهان آمدند و این عروس آسیا را نابود کرده، دولت صفوى را ساقط نمودند. طبعاً دفاع از این دوره پر شکوه، دفاع از خرابىها، مظالم و ستمگرىهاى برخى از شاهان صفوى نیست؛ دفاع از مجموعهاى است که در این دوره، تحت رهبرى این دولت، توانست کشور خویش را با کمترین امکانات بسازد و آباد کند.
نکته دوم، آن است که در چند دهه اخیر دشمنىهاى زیادى با صفویان شده است که ریشه در برخى از ناآگاهىهاى تاریخى و مذهبى دارد. جریان روشنفکرى دینى در ایران، در مقطعى از حرکت خود، با حمله به صفویان و فرهنگ مذهبى صفوى، کوشید تا آن را از پایه سست گرداند. معالاسف، این حرکت توفیق زیادى به دست آورد و توانست در یک مقطع تاریخى، تصور مردم کشور ما را به آن دوره بدبین سازد؛ چیزى که هنوز آثار آن در اذهان و افکار جامعه ما بر جاى مانده است.
براى زدودن آثار منفى این حرکت، لازم است تا روى این دوره ناشناخته، که تا به امروز بسیارى از منابع آن در دسترس عموم قرار نگرفته و ابعاد آن از سوى مورخان و محققان بىطرف آشکار نگشته، کارهاى جدىترى صورت گیرد.
مجموعهاى که با عنوان «صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست» ملاحظه مىکنید و باید نام دقیقتر «مطالعاتى درباره دوره صفوى» را بر آن نهاد، عبارت از چهل نوشتار است که برخى پژوهشى و شمارى هم مرور بر آثار مکتوب این دوره، براى عرضه مواد لازم جهت پژوهش در این دوره، مىباشد. طبعاً در هر یک از این عناوین، تلاش بر آن بوده است تا نکته و مسألهاى از این دوره تاریخى، روشن شود. به طور قطع، کارى با این پراکندگى، نواقص و ضعفهایى خواهد داشت که نیازمند تکمیل مىباشد.
خلاصه مطالب مجلدات سهگانه کتاب به ترتیب به این شرح است
جلد اول:
اولین فصل کتاب، با عنوان دولت صفوى و رسمیت مذهب تشیع در ایران به چگونگى به قدرت رسیدن صفویان، رسمى شدن مذهب تشیع توسط شاه اسماعیل، وضعیت مذهبى شهرهایى؛ مانند: قزوین، گیلان و خراسان در دوره صفوى و مباحثى از این دست اختصاص دارد.
دومین فصل، به بررسى افکار نویسنده و متن رسالهاى با عنوان «احکامالدینیه فى تکفیر قزلباش» اختصاص دارد. در این رساله که در چهار باب تنظیم شده شاه اسماعیل و شیعیان را گمراه و اعتقادات آنها مضلّ دانسته شده است.
نویسنده در فصل سوم، به مطالعه ساختار حکومت در ایران صفوى و نقش علما در آن مىپردازد. این فصل با بررسى نظریه سیاسى شیعه پیش از عصر صفوى و پیشینه همکارى شیعیان با سلاطین و مبانى فقهى آن آغاز شده و دیدگاه موافقین و مخالفین طرح شده است.
گزیده منابع فکر و فقه سیاسى شیعه در دوره صفوى، عنوان فصل چهارم کتاب است. بررسى روضهالانوار عباسى، سلطان و رسالت امر به معروف و نهى از منکر، سلطنت و عدالت، رسالههاى خراجیه، عهدنامه مالک اشتر و شرح آن و مباحثى مانند مباحث این فصل را تشکیل مىدهد.
برخى از سرفصلهاى دیگر جلد اول عبارت است از: مشاغل ادارى علما در دولت صفوى، نماز جمعه در دوره صفوى، رساله در نفى وجوب عینى نماز جمعه، امر به معروف و نهى از منکر در دوره صفوى، تاریخ مذهب، فرهنگ و کتاب در دوره صفوى.
جلد دوم:
این مجلد از کتاب، با عنوان رویارویى فقهاء با صوفیان آغاز شده است. موضعگیرىهاى علامه مجلسى، فیض کاشانى و شیخ حر عاملى در برابر صوفیان دوره صفوى، از جمله مباحث خواندنى فصل اول کتاب است. نویسنده در فصول دیگر کتاب به نقل رساله اصول فصولالتوضیح مناظره علمى – نوشتارى محمدتقى مجلسى و محمد طاهر قمى در باب تصوف، بررسى آثارى، همچون رساله در رد جماعت صوفیان علیقلى جدیدالاسلام، تذکره نصر آبادى و آثار سید نعمتالله جزائرى و نیز وقفنامه مدرسه مدرسه سلطان حسینیه یا مدرسه آقا کمال و موقوفه شاه سلطان حسین اقدام کرده است.
جلد سوم:
در دوره صفوى، به ویژه در دوره شاه سلیمان و شاه سلطان حسین ادبیات ضد مسیحى رواج یافت. در این دوره ردیههاى بر مسیحیت نوشته شد که نویسنده در ابتداى این جلد به مطالعه آنها پرداخته است. در فصول بعدى کتاب مسائل مختلف دینى- فرهنگى مورد مطالعه قرار گرفته است. از خواندن زیارت جامعه و ریاضات و مکاشفات گرفته تا تشیع در دمشق، جبل عامل و استانبول و حتى مطلبى درباره غول.
از جمله اتفافاتى که نقش مهمى در ترویج مکتب تشیع داشت، جنبش ترجمه متون دینى به پارسى بود. جعفریان با این توجه به نقد ترجمه کتابهایى؛ مانند: کشف الغمه فی معرفه الأئمه، المناقب، مفتاح الفلاح پرداخته است.
در فصلهاى دیگر، این مجلد آثار دیگرى از شیخ حر عاملى، شیخ لطفالله اصفهانى، علىنقى کمرهاى بررسى شده است. در انتهاى این مجموعه نیز به علل زوال صفویان اشاره شده است. نویسنده با استفاده از اسناد این دوران، دگرگونى ارزشها، فساد شایع در درباریان و امیران، دخل و خرج نامتناسب و نابودى سپاهیان را، از جمله عوامل سقوط حکومت صفوى دانسته است.”
دیگر نسخه های این کتاب
دیدگاهی دارید؟