توضیحات
ترجمه محاسن اصفهان (از عربی به فارسی)
شهر تاریخى اصفهان، از مراکز معتبر علمى اسلامى است، وجود مساجد کهن و مراکز متعدّد علمى، نام این شهر را – از همان سدههاى نخستین اسلام – در تاریخ و فرهنگ و تمدّن اسلامى، به عنوان دارالعلم شرق، مشهور گردانیده بود. اصفهان در قرن پنجم هجرى، مرکز سلاطین بزرگ سلجوقى شد.
در این دوره، این شهر از بزرگترین شهرهاى آباد و بزرگ آن زمان و مرکز سیاسى اسلام و فعالیتهای علمى گردید. ناصر خسرو قبادیانى، شاعر و جهانگرد مشهور ایرانى، در قرن پنجم و در آغاز حکومت سلجوقى در توصیف اصفهان مىنویسد: «من در همه زمین پارسىگویان، شهرى نیکوتر و جامعتر و آبادانتر از اصفهان ندیدم».
ترجمه محاسن اصفهان با وجود حجم اندک، اطّلاعات ارزندهاى در مورد اصفهان قرون اولیّه اسلامى، به – ویژه قرن پنجم هجرى؛ یعنى زمان حیات مؤلّف، آثار مهم شهر، از جمله کاخها، کوشکها، قصرها، برجها، باروها، بازارها، مساجد، مراکز علمى، علما و دانشمندان، نواحى و محلّات، و بسیارى از فواید تاریخى و جغرافیایى و ادبى دیگر در اختیار خواننده مىگذارد.
از شرح حال مؤلّف اصل عربى رساله محاسن اصفهان هیچ گونه اطّلاعى به دست نداریم، حتّى معلوم نیست که او عهد ملک شاه سلجوقى را به سر برده، یا در همان ایّام، دنیا را وداع گفته است. از چند موضع از کتاب محاسن به خوبى واضح مىشود که تألیف آن در ایّام سلطنت معزّالدّین ملکشاه سلجوقى (۴۶۵- ۴۸۵ق) و دوره صدارت خواجه نظامالملک طوسى صورت گرفته است.
رساله عربى محاسن اصفهان، کتاب مرتّب مفصّلى در تاریخ یا جغرافیا یا خصوصیّات اصفهان نیست؛ بلکه رسالهاى است که آن را مؤلّف در وصف آن شهر و ذکر محاسن آن جمع آورده، و در ضمن، بسیارى از فواید تاریخى و جغرافیایى و ادبى متعلّق به موطن خود را در آن گنجانده است. او بیش از همه، در فصاحت عبارت، و آشکار نمودن جنبه هنر انشاى خود در زبان عربى کوشیده، و آن را تحفه مجلس فخرالملک، ابنخواجه نظامالملک، والى اصفهان که مردى فضل دوست و شاعر پرور بوده، ساخته است.
مترجم کتاب ترتیب اصلى متن عربى محاسن را در ترجمه رعایت نکرده است؛ بلکه مطالب آن کتاب را به میل خود، در طىّ هشت باب مرتّب ساخته و هر مطلب از آن کتاب را که خواسته، پس و پیش کرده و از خود نیز فواید بسیارى بر آن افزوده است.
وى در فصل اول کتاب، اصفهان را به طور خلاصه توصیف کرده و در فصل دوم به تفصیل نواحى مختلف و تفرجگاهها و دیدنىهاى آن را شرح کرده است. در فصل سوم به مناطق ویژه اصفهان؛ مانند گاوخونى پرداخته است. ابنیه و عمارات این شهر در روزگار پیشین و در عصر مترجم در فصل چهارم بیان شده است. در پنجمین فصل کتاب به امراء، ملوک، علما و ارباب جاه و مرتبه این شرح اشاره شده است. حوادث و اتفاقاتى که بر اصفهان گذشته در فصل ششم آمده است. توصیف آب و هواى بهار و دیگر فصول و کیفیت معاش و زندگى مردم اصفهان در فصل هفتم بیان شده است. توصیف مصلى و نامهاى بزرگان، ابدال، سادات و نقباى اصفهان در آخرین فصل کتاب دیده مىشود.
ترجمه فارسى محاسن اصفهان چنانکه ملاحظه مىشود با این که از جهت عبارت، متکلّف است، و انشاى آن، زیاد طبیعى و ساده نیست، باز از حیث فصاحت کلام و سلامت اسلوب، از نمونههاى قابل توجّه است. این اثر مشتمل بر مطالب تاریخى و جغرافیایى مهمّى است که عین یا نظیر آنها در هیچ کتاب دیگر به دست نمىآید، و فضل این ترجمه بر اصل عربى، این است که علاوه بر مهمترین مطالب اصل کتاب، نکات و فوایدى را متضمّن است که مترجم، آنها را راجع به عصر خویش بر آن الحاق کرده است. از آن جا که تاریخ وقایع نیمه دوم قرن هفتم و نیمه اوّل قرن هشتم ایران – به خصوص اصفهان – چندان روشن نیست، و در هیچ جا نیز به شکل مبسوط و مشبعى آورده نشده، حائز اهمیت فراوان است.
متن عربى کتاب در سال ۱۳۱۲ش به اهتمام سید جلالالدین طهرانى و ترجمه فارسى آن در سال ۱۳۲۸ش توسّط اقبال آشتیانى تصحیح و به ضمیمه مجلّه یادگار منتشر شده است. کتاب حاضر ویرایش جدید این اثر است. بخش حواشى و ملاحظات مشتمل بر شرح الفاظ، اصطلاحات و توضیح اعلام است. فهرست مطالب در ابتداى اثر و فهارس اعلام، مکانها، کتب، خاندانها و قبایل در انتهاى آن آمده است.
دیدگاهی دارید؟