توضیحات
چراغی برای شبانگاه
«تد امرسون» آمریکایی، همهی گله اش را فروخته و پول نقد حاصل از آن را در بانک گذاشته تا با سود آن، باقی عمر را راحت زندگی کند. او مردی خسیس، آزمند و بداخلاق است که با خانوادهاش دچار مشکل می شود و …
تد امرسون از خارجیها، بهویژه فرانسوی ها، متنفر است؛ اما دختر او تصمیم دارد با مردی فرانسوی ازدواج کند. دوستان تد به او طعنه میزنند که چرا با این ازدواج موافق کرده، اما تد دلیل می آورد که مجبور بوده و صلاح دخترش را این چنین دیده است، درحالیکه او در دل از اینکه دیگر لازم نیست هزینه های دخترش را بپردازد، خوشحال است.
از طرف دیگر، تنها پسر او، یعنی هاوارد، تصمیم گرفته به بوستون برود و در دانشگاه درس بخواند. او برای این کار به کمک مالی پدر احتیاج دارد، اما پدر حاضر نیست حتی یک سنت به او کمک کند؛ زیرا دلش می خواست پسرش تا آخر عمر در کنار او بماند و کارهای او را انجام دهد. مخالفت پدر دردسرساز می شود، اما…
دیگر آثار این نویسنده
دیدگاهی دارید؟