توضیحات
کتاب صوتی دو قرن سکوت
.
دو قرن سکوت کتابی نوشتهٔ عبدالحسین زرینکوب دربارهٔ سرگذشت ایران در دو سدهٔ نخست پس از سلطهٔ عربهای مسلمان است که در سال ۱۳۳۰ برای اولین بار منتشر شد.
از زمان انتشار ویرایش اول کتاب در سال ۱۳۳۰ نقدهایی بر آن نوشته شد. خود دکتر زرین کوب در مقدمه ویرایش دوم (۱۳۳۶) به تأثیر این نقدها در بازنگارش کتاب اشاره میکند. نویسندگان مختلفی بهطور مستقیم — با آوردن نام دکتر زرینکوب یا کتاب او — یا بهصورت تلویحی، عنوان دو قرن سکوت را نقد کردهاند:
- همایون کاتوزیان معتقد است، نگاه مبتنی بر «دورهٔ سکوتِ» ایرانیان را میتوان ناشی از تعصب ملیگرایانهٔ مدرن به ایران دانست که کاتوزیان آن را در تضاد با حقایق تاریخی میداند. به گفتهٔ کاتوزیان، اگرچه درست است که حکومت مستقل ایرانی در این دو قرن وجود نداشت و تقریباً شاهدی از ادبیات نوشتاری در زبانهای مختلف فارسی وجود ندارد، اما این زبانها توسط ایرانیان استفاده میشده، و اگر ایرانیان شهرنشین عربی یاد میگرفتند، اعراب ساکن ایران نیز فارسی میآموختند. کاتوزیان، با بیان اینکه از همان ابتدا ایرانیان در رژیم جدید مشارکت داشتند، و با ذکر مثالهایی معتقد است که ایرانیان در همان دو قرن نقش خیلی برجستهای در رشد فرهنگ اسلامی و بینالمللی شدن آن بازی کردند.
- پروانه پورشریعتی، دانشیار دانشگاه اُهایو و نویسندهٔ کتاب افول ساسانیان، با اشاره به تاریخ بههمپیوستهٔ هزارساله در ایران، که در آن اشکانیان و سنن آنها بهطور مداوم حضور دارند، معتقد است: «اسناد نشان میدهد که نظر آرتور کریستین سن که میگفت تاریخ پانصد ساله اشکانیان را باید با آمدن ساسانیان به فراموشی سپرد، درست نیست و باید از یک تداوم هزار ساله سنتها و فرهنگ و حاکمیتهای منطقهای خاندانهای اشکانی سخن گفت.» برطبق دیدگاه وی نظریه دو قرن سکوت، پس از حمله اعراب اشتباهاست و ما با یک سری از تحولات و پیوستگی تاریخی ایران پس از حمله اعراب مواجه هستیم. کتاب ایشان در چندی از دانشگاههای آمریکا و انگلستان مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاست.
- مرتضی مطهری نقدی بر کتاب دو قرن سکوت داشتهاست که در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران در سال ۱۳۴۹ به چاپ رسیدهاست. این نقد از پس از پیروزی انقلاب به ابتدای کتاب دو قرن سکوت اضافه شدهاست. وی به فهرستی از دانشمندان ایرانی یا ایرانیتبار اشاره میکند که در دو قرن اول پس از حمله اعراب ظهور پیدا کردند. به علاوه وی در کتاب اسلام و مقتضیات زمان (۱۳۴۵) با استناد به این گفتهٔ ادوارد براون، کتاب دو قرن سکوت را نقد کردهاست:
بنابراین، بههیچوجه صحیح نیست که گفته شود دو یا سه قرن پس از فتح ایران توسط مسلمانان، صفحهٔ خالی در فعالیت علمی مردم آن بودهاست. برعکس، این دوره زمانِ بههمآمیختن کهنه و نو، دگردیسی قالبها و فراکوچ نظرگاهها بود؛ ولی مطلقاً دورهٔ رکود و مرگ نبود.
از نظر سیاسی، درست است که ایران استقلال ملی خود را برای مدتی از دست داد و به امپراتوری بزرگ مسلمانان پیوست، ولی در میدان علم بهزودی به برتریای رسید که شایستهٔ زیرکی و قابلیت مردم آن بود. اگر نقش ایرانیان را از آنچه که به نام علوم عربی نامیده میشود تفریق کنیم، بهترین قسمت آن رفتهاست.
این در حالی است که به گفته روزبه زرینکوب، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران (برادرزادهٔ عبدالحسین زرینکوب) «به نظر من تقابلی در نظر گاه این دو استاد وجود ندارد، آنها از دوستان نزدیک یکدیگر بودند و تا یک هفته قبل از شهادت آیتالله مطهری، ایشان در منزل مرحوم زرینکوب بودند و با هم مجالست داشتند.»
-
- علیرضا بهرامیان لحن کتاب را حماسی و به دور از لحن اهل تحقیق میداند که باعث شده خود زرینکوب از این قضیه ناراضی باشد.
دیگر نسخه های این کتاب
دیدگاهی دارید؟