توضیحات
آبکند
چخوف همان قدر که مناسبات طبقه ی بورژوای شهری روسیه را می شناسد به همان اندازه با مناسبات طبقه کارگر روستایی و مناسبات ارباب و رعیتی دوره ی فئودالیسم روسیه آشناست. آبکند ترجمه روان و خوبی دارد و جناب استاد رضوی نیز داستان را به زیبایی و با صلابت همیشگی شان اجرا کرده اند.
گفتنی است که در فصل پنجم داستان صحنه ی تلخ مرگ نوزاد وجود دارد.لطفا ملاحظه بفرمایید. خانوادهی ثروتمند «گریگوری پتروویچ» در یک روستا زندگی میکنند. آنان اجناس فاسد را به مردم میفروشند و در سه کارخانه ی روستا نیز سهام دارند. گریگوری دو پسر دارد؛ «استپان» که مغازه را میچرخاند و «اینیسیم» که در شهر کار میکند… «آبکند» داستان خانوادهی ثروتمندی در یک روستاست که مردمش وضع مالی خوبی ندارند.
«گریگوری پتروویچ» پیرمرد پولدار و زمینداری است که بعد از مرگ همسرش با زنی خوب و خیرخواه به نام «واروارا» ازدواج کرده است. واروارا خیلی به مردم کمک میکند. از طرفی هم از کارهای خلاف «استپان» پسر کوچک و ناشنوای گریگوری و همسرش «آگسی نیا» باخبر است. «اینیسیم» که قصد پولدار شدن دارد، در شهر با مردی به نام «سارامادوف» سکههای تقلبی میفروشند و مقداری از آنها نیز پیش آقای پتروویچ است.
واراوارا دختری روستایی و کارگر به نام «لی پا» را برای «اینیسیم» خواستگاری میکند. «آگسی نیا» از «لی پا» متنفر است و او را عضوی از خانواده خودشان نمیداند. کشمکشها بین خانواده پتروویچ بالا میگیرد تا سرانجام سر و کله آن اتفاق شوم پیدا میشود…
دیگر آثار این نویسنده
دیدگاهی دارید؟