111

 

امیدی به بهار نیست

توضیحات

امیدی به بهار نیست

بخشی از کتاب:

بارها تا سر چهار راه میرود تا به هنگام چراغ قرمز به ماشینهای مدل بالا زل بزند. آیا میتواند همه چیز را زیر پا بگذارد و خودش را بفروشد؟! تا به حال با ۱۷ سال سن پاک و معصومانه زندگی کرده ولی بعد از فوت پدر با وجود بنفشه و بهزاد و او که بزرگترینشان است ، کمر مادر زیر فشار کار خم شده و باز هم میماند چگونه روزگار بگذرانند. بهار دل به دریا میزند و سوار زانتیای کبود میشود ولی فقط تا چراغ قرمز بعدی میتواند نگاه معصوم مادر زحمت کشش را فراموش کند ، با یادآوری او بسرعت پیاده میشود و به خانه بازمیگردد.

با پیشنهاد وسوسه انگیز کتی حاضر میشود در مقابل ۳۰ میلیون خود را به امید بفروشد و رفته رفته عاشق او میشود اما حتی زیبایی وسوسه گرش هم نمی تواند امید را پایبند خود کند و بعد از ۲ ماه با وجود ضجه های بهار به عشق او، امید تحت تاثیر دوستان حسودش بهار را به صمیمی ترین دوستش سامان واگذار میکند ولی بلافاصله پس از فسخ صیغه پشیمان میشود اما دیگر جایی برای بازگشت نمی ماند و بهار با تمام شکوفائی و زندگی تبدیل به خزانی سرد و یخ زده و آلوده میشود و تا انتها سقوط میکند…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

نیلوفر لاری

حجم (مگ)

3.5

نوع فایل

تایپ شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

تعداد صفحات

244

دیدگاهی دارید؟