ویکتور هوگو

ویکتور هوگو

ویکتور هوگو

ویکتور ماری هوگو (فرانسوی: Victor Marie Hugo؛ ۲۶ فوریه ۱۸۰۲م. – ۲۲ مه ۱۸۸۵م) شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی بود. او به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد. آثار او به بسیاری از اندیشه‌های سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگوکننده تاریخ معاصر فرانسه است. از برجسته‌ترین آثار او بینوایان، گوژپشت نتردام ومردی که می‌خندد است. مشهورترین کارهای هوگو در خارج از فرانسه بینوایان و گوژپست نتردام است و در فرانسه بیشتر وی را برای مجموعه اشعارش می‌شناسند.

هوگو عقیده داشت که شاعر دو وظیفه دارد:

  • بازتاب دادن عواطف و احساسات جهانی به‌وسیلهٔ آشکار ساختن احساسات خودش، و به‌هم پیوستن صدای نسل بشر، طبیعت و تاریخ.
  • آموزش دادن و راهنمایی کردن خواننده

آثار هوگو را به‌طور کلی می‌توان در پنج دسته مرور کرد:

  • آثار آغاز نوجوانی
  • شعرها
  • نمایشنامه‌ها
  • رمانها
  • مجموعه‌ای از نامه‌ها، خاطرات، نقدها و مقالات ادبی و سیاسی

آغاز مکتب رمانتیسم

در سال ۱۸۳۱ با انتشار کتاب نوتردام دوپاری که بعد از بینوایان بزرگترین اثر اوست شهرتی فراگیر یافت. در سال ۱۸۲۷ درام کرمول را نوشت و بر این کتاب مقدمهٔ مفصلی نوشت که خود کتابی مستقل است و اهمیت آن به مراتب فراتر از خود درام است. این مقدمه را می‌توان مرامنامهٔ مکتب رومانتیسم دانست و با همین مقدمه است که رومانتیسم به عنوان مکتبی مستقل آغاز می‌شود و بدین گونه هوگو مکتبی به نام رومانتیسم را بنیان می‌نهد. او معتقد بود که هر آنچه که در طبیعت است به هنر تعلق دارد و در مقدمهٔ کرمول نوشت:

«… بشر در طول حیات خود، پیوسته یک نوع تمدن و یک نوع جامعه نداشته‌است؛ بشریت مانند هر یک از واحدهای خود، یعنی انسانها، بزرگ شده، بالیده، به بلوغ رسیده و آن‌گاه به پیری پر عظمت خود رسیده‌است. پیش از عهدی که جامعهٔ امروز عهد عتیق می‌خواند، دوره‌ای بوده کهعهد افسانه خوانده می‌شده که بهتر بود عصر آغازین خوانده‌شود و در آنجا که شعر، آینهٔ اندیشه‌های آدمی است، شعر نیز این سه دورهٔ عهد آغازین، عهد عتیق و عهد جدید را طی کرده‌است. اشعار غنایی، زاییدهٔ عهد آغازین است و خاستگاه اشعار حماسی، عهد عتیق و درام، پروردهٔ عهد جدید است. نغمه و غنا، ابدیت را ساز می‌کند. ماهیت غنا، طبیعی بودن، خصوصیت دومی حماسه سادگی و صفت سومیدرام حقیقی بودن است. قهرمانان اشعار غنایی اشخاص داستانی بزرگی چون آدم و قابیل و نوح بودند، قهرمانان حماسه‌ها، پهلوانان غول‌صفتی چون آشیل، هرکول، آژاکس، پرومته و آگاممنون بودند و قهرمانان درام جز انسان‌های عادی کس دیگری نیست، کسانی چون هاملت، مکبث، اتلو و…»

و بدین گونه هوگوی جوان، عصری نو در تاریخ ادبیات جهان گشود عصری که عنوان عصر رمانتیسم به خود گرفت. از این زمان به بعد هوگو دوستداران بسیار یافت و خانهٔ او تبدیل به دیدارگاه نویسندگان پیرو مکتب رمانتیسم شد که از میان این نویسندگان می‌توان به آلفرد داویگنی و چارلز آگوستین سنت بوو منتقد اشاره کرد. سال‌های ۱۸۲۹ تا ۱۸۴۳ سال‌های بالندگی و کامیابی او بود هوگو در طی این سال‌ها، چندین مقاله، سه رمان و پنج جلد کتاب شعر و نمایشنامه به رشته تحریر درآورد. با این حال شکست نمایشنامه منظوم او در سال ۱۸۴۳ میلادی و به دنبال آن مرگ دخترش لئوپولدین، که بسیار مورد علاقهٔ وی بود وقفه‌ای در خلاقیت شگفت‌آورش ایجاد کرد.

فعالیت‌های سیاسی

او در سال ۱۸۴۵ از طرف شاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی شاه لوئی فیلیپه، قبول کرد. انتخاب وی اعتراضات چندی را برانگیخت که منجر به گوشه‌گیری او شد و هوگو در انزوای خود، شاهکار انسان‌دوستانهٔ خود بینوایان را به رشتهٔ تحریر درآورد. در سال ۱۸۴۸ بعد از وقوع انقلاب نماینده مردم شد و بعد از لوئی ناپلئون بناپارت، رئیس‌جمهور جمهوری دوم در فرانسه شد. او علیه اعدام و بی‌عدالتی اجتماعی سخن راند و بعدها در مجمع قانونگذاری و مجمع وابسته به قانون اساسی انتخاب شد.

از نامزدی لویی ناپلئون به عنوان رئیس‌جمهوری حمایت کرد و برای مدتی هم حامی حزب محافظه کار و ریاست جمهور بود ولی هنگامی که ناپلئون در سال ۱۸۵۱ قدرت را به‌طور کامل در دست گرفت و قانون اساسی ضد پارلمانی را جایگزین کرد. هوگو او را علناً خائن فرانسه نامید و در نطق تاریخی ۱۸ ژوئیه ۱۸۵۱ در بررسی قانون اساسی گفت: «چون زمانی ناپلئون کبیر داشته‌ایم، باید ناپلئون حقیر نیز داشته‌باشیم؟»

بعد از کودتای ۲ دسامبر ۱۸۵۱ به بروکسل گریخت و در تبعید درازمدت خود، آثار بزرگی تدوین کرد. با سقوط ناپلئون سوم در سال ۱۸۷۰ به میهن بازگشت. به مدت چندین سال او نماد مخالفت با پادشاهی و طرفدار جمهوری بود. در سال ۱۸۷۱ به مجلس ملی راه یافت ولی خیلی زود از نمایندگی مجلس کناره گرفت. در سال ۱۸۷۴ بی‌اعتنا نسبت به نقدهای تاریخی طبیعت‌گرایان، کتاب نود و سه را نوشت. در سن هفتاد و پنج سالگی کتاب دلنشین هنر پدر بزرگ بودن را نوشت؛ اما همچنان به دنیای سیاست تمایل داشت و در سال ۱۸۷۶ به مجلس سنا راه یافت. در فوریه ۱۸۸۱ به مناسبت ورود به هشتاد سالگی مراسم با شکوهی به افتخار وی بر پا گردید که کمتر کسی به زمان حیات خود، چنین افتخاری را کسب کرده‌است.

تبعید

ویکتور هوگو در زمان حیاتش همواره به دلیل داشتن عقاید آزادیخواهانه و سوسیالیستی و حمایت قلمی و لفظی از طبقات محروم جامعه، مورد خشم سران دولتی و حکومتی بود و علی‌رغم فشارهایی چون سانسور، تهدید و تبعید هرگز از آرمان‌های بلند خود دست نکشید. او ابتدا به بروکسل و سپس به جزیرهٔ جرزی و در نهایت به جزیرهٔ گریزین که از جزایر دریایی مانش است، تبعید شد. در آنجا بود که به نوشتن دربارهٔ نکوهش اعمال ظالمانهٔ حکومت فرانسه ادامه داد و در نتیجه مقالات مشهور او ضد ناپلئون سوم در فرانسه ممنوع شد. با این وجود این مقالات تأثیر زیادی از خود به جای گذاشت. هوگو در تبعید در زمینهٔ نویسندگی به تکامل و پختگی رسید و نخستین اشعار حماسهٔ برساخته خود را با نام افسانهٔ قرن‌ها، کتاب بینوایان، کتاب جنجال‌برانگیز ناپلئون صغیر و بسیاری آثار دیگر را در این دوران نوشت؛ او در بارهٔ نگارش رمان بینوایان گفته‌است: «من این کتاب را برای همهٔ آزادی‌خواهان جهان نوشته‌ام» با وجود اینکه ناپلئون سوم در سال ۱۸۵۹ تمام تبعیدی‌های سیاسی را بخشود اما هوگو از پذیرش این عفو سرباز زد زیرا پذیرش بخشودگی بدین معنی بود که او دیگر نباید از دولت انتقاد کند. او پس از سرنگونی امپراتوری رم در سال ۱۸۷۰ به عنوان قهرمان ملی به پاریس بازگشت و عضو مجمع نمایندگان ملی و بعد به عنوان سناتور جمهوری سوم انتخاب شد.

دیدگاه‌های مذهبی

دیدگاه‌های مذهبی هوگو در طول زندگی‌اش به سرعت تغییر کرد. او در جوانی به عنوان مسیحی کاتولیک سوگند یاد کرد که به مقامات و مسئولان کلیسا احترام بگذارد. اما به تدریج تبدیل به کاتولیکی شد که به وظایف دینی‌اش عمل نمی‌کند و بیش از پیش به بیان دیدگاه‌های ضد پاپ و ضد کشیشی پرداخت. در طی دوران تبعید به‌طور تفننی به احضار روح می‌پرداخت و در سال‌های بعد خداشناسی بر پایهٔ عقل را که مشابه آنچه که مورد حمایت ولتر نویسندهٔ فرانسوی بود، پابرجا کرد. در سال ۱۸۷۲ وقتی متصدی آمارگیری از هوگو پرسید که آیا کاتولیک است یا نه او پاسخ داد: «خیر، من آزاداندیش هستم» هوگو هیچگاه بیزاری خود را از کلیسای کاتولیک ازدست نداد. این انزجار به دلیل بی‌تفاوتی کلیسا نسبت به وضعیت بد کاری زیر سلطهٔ ظلم حکومت پادشاهی و شاید هم به خاطر قرار گرفتن اثر بینوایان در لیست کتاب‌های ممنوعهٔ پاپ بود. هنگام مرگ دو پسرش، چارلز و فرانسوا، او اصرار داشت که آن‌ها بدون صلیب عیسی یا کشیش به خاک سپرده شوند؛ او در وصیت‌نامه‌اش هم همین شرط را برای خاکسپاری خود گذاشت. هوگو با اینکه معتقد بود عقاید کاتولیک منسوخ و رو به زوال است اما هیچگاه مستقیماً از عرف و سنت انتقاد نکرد. او همچنان به عنوان فردی که به وجود خدا معتقد است، باقی‌ماند، او عمیقاً به قدرت و ضرورت حمد و ستایش ایمان داشت. عقل‌گرایی هوگو را در اشعارش از قبیل تورکمادا (۱۸۶۹، دربارهٔ تعصب‌های مذهبی)، پاپ (۱۸۷۹، کتابی است ضد کشیشی)، دین و ادیان (۱۸۸۰، در مورد سودمندی کلیساها) و … می‌توان مشاهده کرد. هوگو می‌گفت: ادیان به تدریج از بین می‌روند، اما این خداست که باقی می‌ماند. او پیش‌بینی می‌کرد که مسیحیت بالاخره روزی از بین خواهد رفت اما مردم همچنان به خدا، روح و تعهد معتقد خواهند ماند.

فهرست آثار

رمان‌ها

کتاب شعرها

  • شرقی‌ها
  • هنر پدر بزرگ بودن

آثار بر طبق تاریخ

  • آثار آغاز نوجوانی
  1. اینه دوکاسترو درامی به نثر در سه پرده که هوگو در پانزده سالگی نوشته‌است.
  2. ترجمهٔ بخش‌هایی از انه‌اید شاهکار ویرژیل:
  • پیرمرد گالز
  • غار سیکلوپ‌ها
  • کاکوس
  1. درلیدی ترجمه‌ای از اشعار اوراس
  2. سزار از از روبیکون می‌گذرد ترجمه‌ای از فارسال تصنیف لوکن

شعرها

  1. اغانی جدید
  2. اغانی و قصاید odes et Ballades
  3. شرقی‌ها
  4. برگ‌های خزانLes Feuilles d’ automne
  5. نغمات شفقchants du crepuscule
  6. صداهای درونیLes voix interieurcs
  7. پرتوها و سایه‌ها
  8. کیفرها
  9. سیر و سیاحت
  10. افسانه قرون
  11. غزلیات کوچه‌ها و بیشه‌ها
  12. سال مخوف
  13. فن پدربزرگی
  14. پاپ
  15. شفقت عالی
  16. ادیان و دین
  17. خر
  18. ریاح چهارگانه روح
  19. عاقبت شیطان
  20. مکنونات چنگ
  21. خدا
  22. سال‌های شوم
  23. دسته گل آخرین
  24. سال نهم هجرت
  25. مجموعه بهترین اشعار ویکتور هوگو

نمایشنامه‌ها

  1. کرامول
  2. آمی روبسار
  3. ارنانی
  4. ماریون دلورم
  5. شاه تفریح می‌کند
  6. لوکرس بورژیا
  7. ماری تودور
  8. آنژلو
  9. اسمرالدا
  10. ریبلاس
  11. توامان
  12. بورگراوها
  13. تورکه مادا
  14. تئاتر در هوای آزاد
رمان‌ها
  1. بوگژارگال
  2. هان دیسلند
  3. آخرین روز یک محکوم
  4. نتردام دو پاری یا گوژپشت نتردام
  5. کلود گدا
  6. بینوایان
  7. کارگران دریا
  8. مردی که می‌خندد
  9. نود و سه
  10. رفتارها و گفتارها
  11. مجموعه‌ای از نامه‌ها، خاطرات، نقدها و مقالات ادبی و سیاسی

ویکتور هوگو در سینما

براساس داستان‌ها و رمان‌های ویکتور هوگو فیلم‌های زیادی ساخته شده‌است.

  1. – نتردام دوپاری، کارگردان: آلیس گی، فرانسه، ۱۹۰۶م.
  2. – ولگرد، بخاری، سرقت شمعدانی، کارگردان:؟، فرانسه، ۱۹۰۷م. بر اساس بینوایان
  3. – سلطان تفریح می‌کند، کارگردان: آلبر کاپه‌لانی، فرانسه، ۱۹۰۹م.
  4. – بی‌نوایان، کارگردان: جیمز استوارت بلکتون، فرانسه، ۱۹۰۹م.
  5. – گوژپشت نتردام، کارگردان: رنه الکساندر، فرانسه، ۱۹۱۱م.
  6. – گوژپشت نتردام، کارگردان: آلبر کاپه‌لانی، فرانسه، ۱۹۱۱م.
  7. – بینوایان، کارگردان: آلبر کاپه‌لانی، فرانسه، ۱۹۱۲م.
  8. – نود و سه، کارگردان: آلبر کاپه‌لانی، فرانسه، ۱۹۱۴م.
  9. – زیبایی پاریس (نتردام دوپاری) کارگردان: گوردن ادواردز، آمریکا، ۱۹۱۷م.
  10. – کارگران دریا، کارگردان: آ. آنتوان، فرانسه، ۱۹۱۸م.
  11. – ماریون دلورم، کارگردان: هانری کراوس، فرانسه، ۱۹۱۸م.
  12. – بی‌نوایان، کارگردان: فرانک لوید، آمریکا، ۱۹۱۷م.
  13. – گوژپشت نتردام (فیلم ۱۹۲۳)، کارگردان: والاس وورسانی، آمریکا، ۱۹۲۳م.
  14. – بی‌نوایان، کارگردان: آنری فکور، فرانسه، ۱۹۲۵م.
  15. – مردی که می‌خندد، کارگردان: پل لنی، آمریکا، ۱۹۲۸م.
  16. – بی‌نوایان، کارگردان: ریمون برنار، فرانسه، ۱۹۳۴م.
  17. – بی‌نوایان، کارگردان: ریچارد بولسلافسکی، آمریکا، ۱۹۳۵م.
  18. – گاوروش، کارگردان: ت. لوکاته‌ویچ، شوروی، ۱۹۳۷م. بر اساس بینوایان
  19. – گوژپشت نتردام، کارگردان: ویلیام دیترله، آمریکا، ۱۹۳۹م.
  20. – بینوایان، کارگردان: کمال سلیم، مصر، ۱۹۴۴م.
  21. – ری‌بلاس، کارگردان: پیر بیلوس، فرانسه، ۱۹۴۸م.
  22. – بینوایان، کارگردان: فرناندو ریورو، مکزیک، ۱۹۴۴م.
  23. – بی‌نوایان، کارگردان: ریکاردو فردا، ایتالیا، ۱۹۴۸م. بر اساس بینوایان
  24. – بی‌نوایان، ژان والژان، کارگردان: لوئیس مایلستون، آمریکا، ۱۹۵۲م.
  25. – بینوایان، کارگردان: دایسوکه اتیو، ماساهیرو ماکینو، ژاپن، ۱۹۵۲م.
  26. – ازاعی پادام پادو، کارگردان: رامنوت، هند/اندونزی، ۱۹۵۳م. بر اساس بینوایان
  27. – گوژپشت نتردام، کارگردان: ژان دولانوا، فرانس و ایتالیا، ۱۹۵۶م.
  28. – بی‌نوایان، کارگردان: ژان-پل لو شانوا، فرانسه، ۱۹۵۸م.
  29. – بی‌نوایان، کارگردان: گلن جردن، آمریکا/انگلستان، ۱۹۷۸م.
  30. – بی‌نوایان، کارگردان: روبر حسین، فرانسه، تلویزیون، ۱۹۸۲م.
  31. – گوژپشت نتردام، کارگردان: -، استرالیا، ۱۹۹۵م.
  32. – بی‌نوایان، کارگردان: کلود للوش، فرانسه، ۱۹۹۵م.
  33. – گوژپشت نتردام، کارگردان: گری تروزدیل، کرک ویس، آمریکا، ۱۹۹۵م.
  34. – بی‌نوایان، کارگردان: تام هوپر، انگلستان، ۲۰۱۲م.
  35. – هیولا، کارگردان: سیامک یاسمی، ایران، ۱۳۵۵ه‍.خ بر اساس گوژپشت نتردام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *