توضیحات
کلمات
«کلمات» متن ستایشانگیزی است و بسیار بهتر از دیگر آثار سارتر نوشته شده است اما، برخلاف آنها، درصدد متقاعد کردن خواننده نیست.
سارتر نوشته که «خواننده میفهمد که من از کودکیام و همه چیزهایی که از آن مانده احساس نفرت میکنم.»
این جمله نسبتاً بیرحمانهای است که نویسنده «کلمات» با نوشتن آن خود را از شر کودکیاش خلاص کرده است، اما وقتی به بررسی این کودکی میپردازد، ولو این کار را با بیزاری انجام دهد، نیت مشخصی دارد و آن چگونگی پدیدارشدن ذوق ادبیاش است.
این دومین مضمون موجود در «کلمات» است. کودک مسموم شده بر اثر همنواگری، عادت گریز به جهانی خیالی، جهان میشل استروگف یا پاورقیهای میشل زواکو را کسب میکند، اما کودک بر اساس همین منابع الهام کوچک یک جهان و یک نقش برای خود ابداع میکند و میپندارد که جهان داستانیای را که از کتابها میرباید، بازآفرینی میکند.
خود سارتر نوشته است که از سر تقلید و برای آن که ادای آدم بزرگها را دربیاورد، به نوشتن پرداخته و از آن پس، رؤیایش که «نوشتن» برای نوشتن بوده، سر بر آورده است.
آثار دیگر سارتر
دیدگاهی دارید؟