0

 

مرگ ایوان ایلیچ (صوتی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

مرگ ایوان ایلیچ

کتاب صوتی مرگ ایوان ایلیچ یکی از کوتاه‌ترین آثار لئو تولستوی نویسنده کلاسیک روسیه است و داستان آن درباره قاضی صاحب منصب روسی است که با نزدیک شدن به مرگ به پاسخ بزرگ‌ترین گره‌های زندگی‌اش می‌رسد. این کتاب توسط سروش حبیبی به فارسی برگردانده شده و با صدای گرم و دل‌نشین محسن زرآبادی پور روایت شده است.

مرگ ایوان ایلیچ (The Death of Ivan Ilyich) یکی از مشهورترین داستان‌هایی است که درباره مرگ نوشته شده است. تولستوی در بیشتر آثار خود از اندیشه مرگ فارغ نبوده است، اما در هیچ یک از آن‌ها همانند مرگ ایوان ایلیچ چنین مستقیم و فلسفی به آن نپرداخته است.

لئو تولستوی (Lev Nikolaevich Tolstoi‎) در این کتاب صوتی از تمام قدرت خود برای به تصویر کشیدن روحیات و احساسات یک بیمار سخت‌درمان استفاده می‌کند. تولستوی روحیات چنین بیماری را از لحظه آگاه شدنش به بیماری تا لحظه خاموشی یا مرگ را به پنج مرحله تقسیم می‌کند و این مراحل را در طول کتاب شرح می‌دهد. از دیگر آثار تولستوی رمان‌های تاریخی‌ همچون جنگ و صلح،‌ آناکارنینا،‌ پتر اول،‌ چندین مجموعه زندگینامه از مشاهیر جهان می‌توان نام برد.

داستان با خبر مرگ ایوان ایلیچ شروع می‌شود. اولین مطلبی که با شنیدن خبر مرگ او از ذهن دوستان همکارش در دیوان عالی می‌گذرد این است که جایگزین او چه کسی خواهد بود و جایگزینِ جایگزین او چه کسی.

به این ترتیب معنای مرگ ایوان ایلیچ برای همکاران او تنها خالی شدن یک پست سازمانی است، برای دیگران چه؟ در همان فصل اول از این رمان دوازده فصلی، در صحنه ملاقات همسر ایوان ایلیچ با دوستِ همکار او معلوم می‌شود معنای مرگ ایوان ایلیچ برای همسر او بیش از هر چیز خطر از دست رفتن منبع درآمد خانواده و لزوم تلاش برای بازیافتن آن است.

با چنین زمینه‌ای ممکن است فکر کنیم ایوان ایلیچ پیرمردی فرسوده و بیمار بوده و اطرافیان برای مرگ او آمادگی داشته‌اند. اما در فصل دوم معلوم می‌شود که چنین نیست. راوی داستان، که همانند همه آثار تولستوی دانای کل است، پس از آن‌که در شروع این فصل، کل داستان زندگی ایوان ایلیچ را در بسیار ساده و عادی و نیز سخت جان‌گداز خلاصه می‌کند، می‌گوید او در زمان مرگ ۴۵ ساله بوده است.

علاوه بر سن پایین، علت مرگ ایوان ایلیچ بیماری ناشی از یک حادثه کوچک و احمقانه است که در اوج احساس خوشبختی او و در حین تزئین خانه رویاهایش اتفاق می‌افتد و از آن‌گونه‌ای است که در پی تحلیل رفتن تدریجی قوای جسمانی (و تنها قوای جسمانی و نه عقلانی) صورت می‌گیرد. تولستوی بی‌تردید آگاهانه چنین مردنی را برای بیان دیدگاه در نهایت خوش‌بینانه خود درباره مرگ طرح‌ریزی کرده است، مردنی ناباورانه، در تنهایی عاطفی، و در اوج توانایی تشخیص و داوری عقلانی.

نویسنده این کتاب به‌جای اینکه داستان ایوان ایلیچ را با زندگی او آغاز کند، با مرگ او آغاز می‌کند و با زندگی او پایان می‌دهد. پیام داستان نیز ساده و روشن است و تقریباً همانند همه نوشته‌های تولستوی درصدد القای این نکته است که نوعی از زندگانی که آدمیزاد در پیش گرفته غلط است و شایسته این است که به فطرت خویش بازگردد.

آثار دیگر لئو تولستوی

توضیحات تکمیلی

نویسنده

لئو تولستوی، سروش حبیبی

گوینده

محسن زرآبادی پور

حجم (مگ)

73

مدت زمان (دقیقه)

210

دیدگاهی دارید؟